امبر جوجه تیغی پیشنهاد داد: «بیایید دارت بازی کنیم؛ یک تیغ از دم من بکنید و یک بلوط بگذارید روی طرف تیزش تا مثل دارت بشود. » چسترنگران شد.« دردت نمی گیرد؟» امبر خندید. «نه، اگر کنده نشود دردم می گیرد.» خانم اوپوسوم به بچه ها هشدار داد: «مواظب تیغ های تیز باشید؛» همه قول دادند: «مواظبیم؛» بعد از این هر کس برای خودش دارت درست کرد، و بعد از آن همه از امبر تشکر کردند که اجازه داده است از تیغ های دمش استفاده کنند…