در قدیم، مرد با راهنمایی والدینش ازدواج می کرد و زندگی خانوادگی کاملا سنتی و کلیشه ای داشت و به ندرت ممکن بود که به آزادی در این انتخاب فکر کند. اگر از مردان جوامع سنتی بخواهید که حدود آزادی شان را درباره انتخاب همسر و چگونگی ازدواج بیان کنند، خواهید دید که آزادی آن ها همان اندازه است، که آزادی دارند، از نیروی جاذبه زمین بهره مند شوند. در واقع مردان جوامع سنتی هیچ گونه آزادی درمورد انتخاب همسر و تعیین نوع ازدواج نداشتند. من حتی یک هندوی سنتی را نمی شناسم که رضایت خود از ازدواجش یا حتی سعادتش در این زمینه را مورد سوال قرار بدهد. چنین پرسش هایی به ندرت در جوامع سنتی مطرح می شود. تکامل منتظر عصر ما شد تا آزادی رابطه را ابداع کند. از آنجا که مرد امروزی آرمان آزادی را به چنگ آورده، برای اجتناب از دام های قدرتمند و معمول در روابط امروزی ما، باید بینشی به همان قدرت داشته باشد، تا در این دام ها نیافتد.
بدون مردانگی خوب، مرد در واقع ضعیف، ناکارآمد و بی مصرف می ماند، اما این زنانگی است که منبع قدرت و معنا و ارزش اوست. او برای یافتن این کیفیت کمیاب باید به درون و بیرون نگاه کند، آن گاه هم زنانگی درونی و هم زنانگی بیرونی را با جستجوی خویش خواهد یافت. درک وجوه درونی زنانگی مرد برای او دشوار است زیرا ما در فرهنگی زندگی می کنیم که مهارتی در بررسی دقیق این چیزها وجود ندارد. تشخیص وجوه بیرونی زنانگی یعنی مادرزن، خواهر و دختر مردــ به مراتب آسان تر است.