داستان درباره ی یک جوان است. یک شب، او از شمال تهران با ماشین شخصیاش به سمت خانه در حال رفتن است. در حین مسیر، مردی را در کنار خیابان مشاهده میکند و تصمیم میگیرد او را همراه کند و به مقصدش برساند. در نیمه راه، همانند همیشه، قصد دارد سیگاری را روشن کند، اما فندکش کار نمیکند. مرد از او درباره ترک سیگار سوال میکند و جوان در پاسخ میگوید که علاقه دارد اما قادر نیست. مرد سیگار را از دست او میگیرد، بیرون میاندازد و با یک اقدام فوقالعاده، او را برای همیشه از سیگار و دخانیات دور کند. این اقدام باعث تغییر زندگی جوان میشود و او را به سمت جهانی جدید میبرد.
نویسنده داستان، مان آرین، در سال ۱۳۶۰ متولد شده و کارشناس ارشد سینما از دانشکدهٔ سینما و تئاتر تهران است. او بهطور تماموقت به نویسندگی مشغول است و کتابهای او موضوعات اسطورهای، تاریخی، دینی و عرفانی را دربرمیگیرند. نوشتههای او تا به حال موجب دریافت جوایز متعددی شدهاند؛ به عنوان مثال: او برندهی جایزهٔ کتاب سال ایران در سال ۱۳۸۴ شورای کتاب کودک شد. همچنین در سال ۲۰۰۸ از سوی IBBY دانمارک به عنوان جوانترین برندهٔ جایزهٔ کتاب معتبری دریافت کرد. اثرهایش همچنین در سال ۱۳۸۷ جایزهٔ جوان ماندگار ادبیات جشنوارهٔ قابی و در سال ۱۳۸۹ جوایزی همچون جایزهٔ بنیاد فردوسی به عنوان جوان سال و شاهنامهپژوه نیز دریافت کرده اند.
کتاب رویای باغ سپید