عالی و محشر بود. در خواندنش درنگ نکنید، ترجمهی فریس آبادی شاعرانگی اثر را دو چندان کرده بود
برخلاف نظر شیدا ف. پیشنهاد میکنم ترجمۀ خوب «سقاءها» از نشر قطره بدون هیچ پیشداوری مطالعه و سپس ارزیابی شود.
صاق هدایت و چوبک و گلشیریها همه رفتند و عتیق رحیمیها فقط مینویسند. متأسفانه کتاب اثر خوبی از آب در نیامده و ترجمهها از اصل بدتر. کار مترجم در برخی موارد از کار نویسنده هم سختتر است چون علاوه بر وفاداری به متن باید شگردهای نویسندگی را بداند و بر هر دو زبان کاملاً مسلط باشد.
آیا هر دو ترجمۀ این کتاب را دیده اید یا فقط بر اساس ترجمه نخست آن قضاوت کلی کرده اید؟
کتاب " سقاها " پس از آثاری همچون: " هزارتوی خواب و هراس " و " خاکستر و خاک "سومین اثری است که از " عتیق رحیمی " مطالعه و خوانش کرده ام، و با آنکه اِلمانهای مشترک بسیاری با دو رمان دیگر دارد، اما از لحاظ داستان و تکنیک، پس از آنها قرار میگیرد! در رمان مورد نظر، بر خلاف دو اثر دیگر، آیین بودایی یکی از محورها و موضعات اصلی داستان است، که خالق اثر با دستی باز، خود را با این مهم یکدله کرده تا فحوای کلامش در روایت فرم و قالب دیالکتیک و معنی گرا پیدا کند. هرچند افغانستان و مسائل مرتبط و
خود کتاب چنگی به دل نمیزند. پایان کتاب بسیار بد تمام شده است. ترجمهی فریسآبادی هم اصلا خوب نبود.
من باتوجه به کامنت زیر هر دو ترجمه را تهیه و با متن اصلی مقابله کردم و با شگفتی دیدم که ترجمهی کمالی (نشر قطره) در خیلی از موارد بسیار روانتر و حتی کاملتر از ترجمهی دیگر است. قضاوت را به خوانندههای هر دو ترجمه واگذار باید کرد.
«عتیقرحیمی» ترجمهی کمالی را فاقد اعتبار دونسته و در ایمیلی، ضمن تشکر از اون، به صراحت اعلام کرده که ترجمه فاقد کیفیت لازمه؛ سقاها رو باید با ترجمهی نفیسه فریس آبادی خوند. خود نویسنده از اولین خط کتاب تا آخرینش، روی ترجمه نظارت کرده.
دلایل نویسنده چیست؟ باید با ذکر دلیل ترجمه ای را رد یا تایید کرد. مقابله این دو ترجمه را به شما و دیگر علاقمندان مباحث فنی ترجمه توصیه میکنم.
ترجمۀ جدید سقاءها (نشر قطره) بی نظیر است. روان و خواندنی