کتاب دیکتاتور

Dictator
کد کتاب : 74484
مترجم :
شابک : 978-9642369010
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 424
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

نامزد جایزه ادبی بین المللی دوبلین سال 2017

معرفی کتاب دیکتاتور اثر رابرت هریس

کتاب «دیکتاتور» رمانی نوشته «رابرت هریس» است که نخستین بار در سال 2015 انتشار یافت. در سال 58 قبل از میلاد مسیح، «سیسرو»، نویسنده و خطیب برجسته که تنها پنج سال پیش رهبر بلامنازع «روم» بود، به خاطر مقاومت در برابر «گروه سه نفره زمامداران» که اکنون کنترل «روم» را به دست گرفته اند، به تبعید محکوم می شود. صلح کردن با سه زمامدار—به خصوص با «جولیوس سزار»—فرصت بازگشت به «روم» و ملاقات با خانواده را در اختیار «سیرو» قرار می دهد، اما حتی نبوغ سیاسی او نیز نمی تواند ثبات را به جمهوری بازگرداند. «گروه سه نفره زمامداران» فرو می پاشد، جنگ داخلی شکل می گیرد، «سزار» قدرت را به دست می آورد و خودش را دیکتاتور و خدا می نامد. «سیسرو» قتل «سزار» را عملی آزادی بخش می خواند اما وقتی دوباره به جایگاه قدرت کشانده می شود، درمی یابد که احیای حکومت «روم» و نجات دادن خودش از خیانت های ریز و درشت، کاری بی نهایت سخت و چالش برانگیز است.

کتاب دیکتاتور

رابرت هریس
رابرت هریس، زاده ی 7 مارس 1957، رمان نویسی انگلیسی است. او قبلا روزنامه نگار و خبرنگار تلویزیونی بوده است. هریس در دانشگاه کمبریج به تحصیل در رشته ی ادبیات انگلیسی روی آورد و سردبیر قدیمی ترین ژورنال دانشجویی این دانشگاه شد. اولین کتاب هریس در سال 1982 به چاپ رسید.
نکوداشت های کتاب دیکتاتور
Its gripping dramas and powerful themes richly illuminate the conflicts of its era and our own.
درامای جذاب و تم های قدرتمند کتاب، نزاع های زمانه مورد نظر و همچنین زمانه خودمان را به شکلی غنی آشکار می کند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Riveting and tumultuous.
مهیج و پرتلاطم.
Barnes & Noble

It encompasses the most epic events in ancient history.
این کتاب دربردارنده حماسی ترین رویدادها در تاریخ باستان است.
Amazon Amazon

قسمت هایی از کتاب دیکتاتور (لذت متن)
مسافرخانه بسیار کثیف بود و در طبقه پایین آن مرغ ها، بزها و گوسفندان نگهداری می شدند. «سیسرو» کمی غذا خورد و چیزی نگفت. در این سرزمین عجیب و بی حاصل و با مردمانی به ظاهر وحشی، یأس و ناامیدی کامل بر سراسر وجود «سیسرو» مستولی شده بود. صبح روز بعد با دشواری او را از خواب بیدار و ترغیب کردم تا سفرمان را ادامه دهیم.

او مردی حدود سی ساله و تنومند بود که یونیفورم نظامی بر تن داشت و نیم دو جین سرباز پشت سرش حرکت می کردند و وقتی به طرف ما قدم برداشتند، وحشت کردیم و فکر کردیم که کورکورانه در تله افتاده ایم؛ اما «پلانکیوس» با گرمی «سیسرو» را در آغوش گرفت و اشک در چشمانش حلقه زد و خیلی زود متقاعد شدیم که واقعا او دوست صمیمی و حقیقی «سیسرو» است.

او گفت که خبری موثق دارد که سه تن از مخالفان «سیسرو»، که به دلیل شرکت در توطئه «کاتی لینا» تبعید شده بودند، یعنی «آترونیوس پاتاس»، «کاسیوس لانجینوس» و «مارکوس لائکا» هر سه به دنبال او می گردند و قسم خورده اند که او را بکشند.