1. خانه
  2. /
  3. کتاب بیابان

کتاب بیابان

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
پیشنهاد ویژه
3 از 1 رأی

کتاب بیابان

Desert
٪20
322000
257600
3.7 از 1 رأی

کتاب بیابان

Desert
ناموجود
160000
معرفی کتاب بیابان
کتاب بیابان، رمانی نوشته ی ژان ماری گوستاو لوکلزیو است که اولین بار در سال 1980 به انتشار رسید. داستان این رمان از دو خط روایی مختلف تشکیل شده است. اولین خط روایی، در بیابان می گذرد و به داستان کوچ پسر نوجوانی به نام نور و جنگجویانی بدنام به نام مردان آبی می پردازد. مردمان قبیله ی نور که توسط نیروهای استعمارگر فرانسوی از سرزمین خود رانده شده اند، به دره ای می روند تا از رهبری معنوی کمک بگیرند که با نام آب چشم ها شناخته می شود. خط روایی دوم این رمان، داستان لالا، یکی از نوادگان مردان آبی را نقل می کند. اگرچه لالا یتیمی است که در محله ای فقیرنشین نزدیک شهری ساحلی در مراکش زندگی می کند، اما خون نیاکان شجاع و قدرتمندش در رگ های او جریان دارد. او مجبور می شود برای اجتناب از ازدواج با مردی مسن و ثروتمند، محل زندگی خود را ترک کند. لالا به فرانسه می رود و ماجراهای تلخ و شیرین بسیاری را از سر می گذراند اما هیچ وقت به خون اجدادش خیانت نمی کند.
درباره ژان ماری گوستاو لوکلزیو
درباره ژان ماری گوستاو لوکلزیو
ژان ماری گوستاو لو کلزیو، زاده ی ۱۳ آوریل ۱۹۴۰، نویسنده ی معاصر فرانسوی است. اولین اثر او رمان بازجویی در سال ۱۹۶۳ جایزه ی رنودو را به خود اختصاص داد. تاکنون حدود ۴۰ کتاب از جمله مجموعه داستان های کوتاه و رمان های وی منتشر شده اند. جایزه ی نوبل ادبیات سال ۲۰۰۸ میلادی از سوی آکادمی سلطنتی سوئد به او تعلق گرفت.لوکلزیو در سال ۱۹۴۰ در شهر نیس فرانسه متولد شد، پدرش در زمان جنگ جهانی دوم در نیجریه خدمت می کرد، از همین روی در کودکی دو سال در نیجریه زندگی کرد. پس از اتمام دوره ی دبیرستان در نیس به دانشگاه بریستول رفت و به تحصیل زبان انگلیسی پرداخت. او در دانشگاه های بانکوک، بوستون، و مکزیکوسیتی هم تدریس کرده است.
ویژگی های کتاب بیابان
  • ژان ماری گوستاو لوکلزیو برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 2008
نکوداشت های کتاب بیابان

رمانی غنی، وسیع، شاعرانه و احساس برانگیز.

New York Times

غزل گونه و قابل باور.

Publishers Weekly

استفاده ی پرظرافت لوکلزیو از زبان، بسیار هوشمندانه است.

Globe and Mail
قسمت هایی از کتاب بیابان

نه حشره ای هست نه پرنده ای، نه چیزی شبیه آن، با این حال هزاران نقطه ی متحرک در آسمان دیده می شود، گویی آن بالا دسته های بزرگ مورچه، پشه و مگس هست. آن ها در هوای سفید پرواز نمی کنند، در تمام جهات راه می روند، با شتابی تب آلود، گویی نمی دانستند به کجا فرار می کنند. شاید چهره ی آدم هایی باشند که در شهر زندگی می کنند، در شهرهایی آن چنان بزرگ که هرگز نمی توان ترکشان کرد، جایی که آن قدر ماشین، آن قدر آدم هست که هرگز نمی توان یک چهره را دوبار دید.

گاهی لالا تصور می کند که فقط منتظر آمدن روزهاست، اما وقتی روزها فرا می رسد، می فهمد آن هایی نیست که منتظرشان بود. منتظر است، همین.

سرزمین غریبی است، این شهر، با تمام آدم هایش، زیرا اگر خود را نشان ندهید، واقعا به شما توجه نمی کنند.

مقالات مرتبط با کتاب بیابان
ژان ماری گوستاو لوکلزیو ، بزرگ‌ترین نویسنده معاصر فرانسه
ژان ماری گوستاو لوکلزیو ، بزرگ‌ترین نویسنده معاصر فرانسه
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب بیابان"
4 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سانسور داره ؟

1403/08/09 | توسطکاربر سایت
0
|
پاسخ ها

این کتاب نیاز به سانسور زیادی نداره ولی هرجا نیاز بود مترجم به نحوی ترجمه کرده که میشه منظور نویسنده رو کاملا فهمید و آسیبی نه متن نرسیده.البته من اطلاعی از متن اصلی ندارم ولی بنظرم ممیزی آسیب زیادی به این کتاب نزده امیدوارم که نظرم درست باشه

1403/10/03|توسطAfshin.mj
0

بیابان اثر ژان ماری گوستاو لوکلزیو، فضایی شرقی دارد .فضای رمان در مراکش و بیابان‌های آن است .کتاب در توصیف فضا بشدت موفق است . رمان ماجرا محور نیست بلکه هم و غم خود را معطوف به تصویر سازی از مناظر ،شنزار ،بیابان ،خشکی،دریا،و حالت‌های انسانی می‌کند .تشبیه‌ها و توصیف‌ها به خوبی مکان‌ها و حالت بیرون و درون آدمیان را نمایش می‌دهد. بیابان اثری متفاوت است زیرا هیچ گره و تعلیقی در اثر رخ نمی‌دهد ،این زندگی روزمره است که به شدت در توصیف نویسنده ،گرم و جان دار و عینی رخ می‌نماید .تماشای بیابان و یا دریا ،حمام رفتن ،فرار از مارهای گزنده،مراسم جشن ،کلیت کتاب را تشکیل داده است .کتاب سرشار از وصف رنگ و بو و طعم ،لمس اشیا است .نمونه ای از متن کتاب گویاست. «لالا رو به دریا برمی گرداند .تقریباً به همان زیبایی نخستین روزی است که لالاً دیده بودش .جرقه هایی بر فراز موج‌ها می‌رقصند و طاقه‌های بزرگ کف بر سطح آنها می‌غلتند. باد سرشار از عطر ،اعماق خزه‌ها صدف ها، نمک وکف دریا نیم گرم است. لالاً دوباره آهسته در امتداد ساحل راه میرود و در اعماق وجودش نوعی سرمستی احساس میکند گویی واقعاً نگاهی بود که از دریا می،آید از نور ،آسمان از کرانه‌ی ،سفید درست نمیفهمد ،چیست اما میداند کسی همه جا هست که به او نگاه میکند که با نگاهش او را روشن میکند این موضوع کمی نگرانش میکند و در عین حال به او گرمی میدهد و موجی که در وجودش میدرخشد و از وسط شکمش تا نوک دستها و پاهایش می‌رود. او می‌ایستد دور و برش را نگاه میکند هیچ کس نیست هیچ شکل انسانی ای .نیست تنها تپه‌های شنی است که خارشتر بر جای جای آن روییده و امواج که یک به یک به سوی ساحل می‌آیند. شاید این دریاست که بی وقفه بدینگونه نگاه میکند نگاه عمیق امواج آب نگاه خیره کننده‌ی امواج تپه‌های شن و نمک؟ نعمان ماهیگیر میگوید که دریا مثل زن است اما هیچگاه توضیحی نمیدهد. نگاه، همزمان از هر طرف می.آید پس در این ،لحظه پرواز دسته جمعی مرغان دریایی از امتداد ساحل میگذرد و ساحل را با سایه میپوشاند.» خواننده در خوانش کتاب بیابان باید حواس خود را به چشیدن طعم و بو و رنگ بسپارد تا از کتاب لذت ببرد ،در غیر این صورت اگر در پی ماجرا محوری و تعلیق در رمان است طرفی نخواهد بست .

1403/05/05 | توسطبهرام جعفرپور
0
|

اون‌وقت بگید کافکا در کرانه!😒 ،.،.، این کتاب رو بخوانید تا ببینید موراکامی حرفی برای گفتن نداره و بیابان چه اثر سحرانگیزی است. 👽✌🏼🥀

1403/05/01 | توسطعیسا مهرگان - کاربر سایت
0
|

متن کتاب واقعا جادوییه، از خوندنش خیلی لذت بردم

1401/01/20 | توسطکاربر سایت
2
|