بهشان گفتم همین اتاق را می خواهم، از خدایشان بود، فوری قبول کردند. این قدر که این اتاق از آن ها دور است هم برای من بهتر است هم برای آن ها. حالا دیگر یک ماه عسل واقعی خواهند داشت.
یک چشمم اندر خم دلدار گِریست چشم دیگر حسود بود و نَگریست چون روزوصال آمدآن رابستم.گفتم نَگریستی نمیباید نِگریست.