کتاب کلاغ ها آدم ها عروسک ها

Kalaghha Adamha...
کد کتاب : 79632
شابک : 978-6003264816
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 58
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---
نسرین خنجری
نسرین خنجری متولد سال 1363 تهران می باشد. ویکارشناس ارشد کارگردانی نمایش، فارغ التحصیل از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران، وکارشناس مهندسی معماری، فارغ التحصیل از دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر تهران است.از آثار چاپ شده وی می توان بهنمایشنامه «ماه پیشونی چنین بود»، انتشارات نوروز هنر، نمایشنامه «مهمان جامانده»، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نمایشنامه «آرش»، انتشارات نمایش، پژوهش «تئاتر زرتشتیان ایران»، آماده چاپ در ا...
قسمت هایی از کتاب کلاغ ها آدم ها عروسک ها (لذت متن)
اولدوز: هان آقا کلاغه؟ چه حال و احوال؟ خبر چی آورده ای؟ آقا کلاغه: ننه بزرگ سلام رسوند و گفت چه خوب که به برگشتن فکر می کنی. ما کلاغ ها هم دوست نداریم که کسی دوستاش رو بگذاره و بره که خودش آسوده زندگی کنه و از دیگران خبر نداشته باشه. حالا که بزرگتر شده ای و کسی مثل آقای بهرنگ هم کنارته، وقت خوبیه که برگردی. ما هم آماده ایم. اولدوز: یاشار چیزی نگفت؟ آقا کلاغه: گفت منتظرته... و گفت خوشحاله که داری برمی گردی. گفت مثل همیشه روش حساب کنی. اولدوز: خوبه. از همه تون ممنونم. آقا کلاغه: باز هم هرکاری داشتی بگو اولدوز خانم. همیشه یکی از ما این اطراف هست. (کلاغ پر می کشد و می رود. اولدوز بلند می شود و راه می افتد. با حرکت اولدوز بخش هایی از فضای روستا را می بینیم... اولدوز به بالای تپه ای کنار چشمه و جویباری می رسد. صمد آستین هایش را بالا زده و دارد توی تشتی لباس هایش را می شوید.) اولدوز: سلام آقا معلم. به مدرسه و قهوه خونه سر زدم. همه جا رو دنبال تون گشتم. دم غروب این جا چی کار می کنید؟ صمد: سلام. چطوری اولدوز؟ دارم چندتا لباس می شورم که همرام واسه سفر بردارم. اولدوز: آقا، بده لباسهاتو ننه مون بشوره. چرا خودت می شوری؟ صمد: چرا؟ مگه بدتر از ننه ی تو می شورم؟ نگاه کن چقدر خوب چنگش می زنم. اولدوز: بلدی آقا. ولی بده تو بشوری. لباس های آقامعلم قبلی مونو هم اون می شست. صمد: چی بده؟ اینکه آدم کارش رو خودش انجام بده؟ یا اینکه دستاش سالم باشه و بده کارشو دیگران واسش بکنند؟ (یکی از لباس ها را که شسته می چلاند.)