«دون خوان در جهنم»، سومین اثر جورج برنارد شاو است. جورج برنارد شاو نمایشنامه نویس، منتقد، سیاستمدار و فعال سیاسی ایرلندی بود. تأثیر او بر تئاتر، فرهنگ و سیاست غرب از دهه 1880 تا زمان مرگش و پس از آن گسترش یافت. او بیش از شصت نمایشنامه نوشت، از جمله آثار مهمی مانند انسان و سوپرمن (1902)، پیگمالیون (1913) و سنت جوآن (1923). شاو با طیفی از طنز معاصر و تمثیل تاریخی، نمایشنامه نویس برجسته نسل خود شد و در سال 1925 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
شاو که در دوبلین به دنیا آمد، در سال 1876 به لندن نقل مکان کرد و در آنجا تلاش کرد تا خود را به عنوان یک نویسنده و رمان نویس تثبیت کند و روند سختی را برای خودآموزی آغاز کرد. در اواسط دهه 1880 او به یک منتقد معتبر تئاتر و موسیقی تبدیل شد. در پی یک بیداری سیاسی، او به انجمن تدریجی فابیان پیوست و برجسته ترین جزوه نویس آن شد. شاو سالها قبل از اولین موفقیت عمومیاش با عنوان Arms and the Man در سال 1894 نمایشنامهنویسی میکرد. او تحت تأثیر هنریک ایبسن، به دنبال معرفی یک رئالیسم جدید در درام انگلیسی زبان بود و از نمایشنامههایش به عنوان ابزاری برای انتشار سیاسی، اجتماعی و خود استفاده کرد. عقاید مذهبی در اوایل قرن بیستم، شهرت او بهعنوان یک نمایشنامهنویس با مجموعهای از موفقیتهای منتقدانه و مردمی که شامل سرگرد باربارا، معضل دکتر، و سزار و کلئوپاترا بود، تضمین شد.
کتاب دون ژوان در جهنم