تئاتر همهجا هست، از حوزۀ سرگرمی گرفته تا تئاترهای خرد حاشیه، از تشریفات دولتی تا مناسک صحن دادگاه، از تماشاچیهای میادین ورزشی تا تئاتر میدان جنگ. هزاران سال است که تئاتر در کنار ما حضور دارد و راههایی که به مطالعۀ آن میپردازیم دگرگون شده است.
دیگر بسنده نیست که توجه خود را به معیار و شاخص ادبیات دراماتیک غربی محدود کنیم. هنر نمایش جای خود را در طیف وسیعی از هنر اجرا باز کرده است، به گستره پهناوری از نیروهای آیینی و عصیانی متصل شده، پای آن به بسیاری از حوزههای فرهنگ بشری کشیده شده و از این طریق به برقراری ارتباط میان همۀ رشتهها کمک کرده است. تئاتر و اجرا در کل پنجاه سال گذشته بهعنوان نمادها و تجربههای کلیدی برای بازاندیشی در مطالعۀ جنسیت، اقتصاد، جنگ، زبان، هنرهای زیبا، فرهنگ و معنای هرکس از خود وارد میدان شده است.
ماروین کارلسون پژوهشگر و نویسندۀ برجسته و باسابقۀ آمریکایی در کتاب «تئاتر و اسلام» بهعنوان یک آستانهنشین به رابطۀ تئاتر و اسلام نگاه نکرده بلکه سعی داشته با برشمردن و مطالعۀ آثار پژوهشگران مسلمان، این رابطه را از نزدیک بنگرد. وی رابطۀ اسلام با تصویر یا شمایل را به صورتی تاریخمند در نقاط مختلف جغرافیایی و فرهنگی مطالعه کرده و تصویری فراگیر ولی موجز (متناسب با اقتضای دورۀ کتابهای تئاترکاوی) ارائه میدهد. گزارش او از شیوه برخورد گروههای مختلف اسلامی با تئاتر، پژوهشی انتقادی نیز هست چراکه در تقابل با نگاه رایج به این مقوله در غرب که عمدتا با مراجعه به کتاب تاریخ تئاتر جهان اسکار براکت دستگیر خواننده میشود، خود را معرفی میکند. با توجه به نقصان موجود در این کتاب مرجع در ارتباط با خاورمیانه و سنتهای تئاتری منطقه، کارلسون کتاب مفصل بدیلی با تمرکز بر دوران استعمار و پسااستعمار در جهان عرب و دنیای اسلام بهویژه مغرب مینویسد: تئاتر در مراکش، الجزایر و تونس: سنتهای اجرایی در مغرب. در کتاب حاضر از پژوهش او در منطقۀ مغرب استفاده شده با این تفاوت که رویکرد تطبیقی خود را در این جغرافیای فرهنگی به دیگر کشورها از جمله ایران گسترش داده است.
او نگاهی ویژه به تعزیه دارد و اوج هنر نمایش در دنیای اسلام را با فاشترین کلام به ایران نسبت میدهد که چطور راه را برای تأثیرپذیری متقابل میان درام و اسلام باز میکند.
کتاب تئاتر و اسلام