رساله نفس ارسطاطالیس، ترجمه فارسی رساله نفس ارسطو به قلم افضلالدین محمد مرقی کاشانی، مشهور به باباافضل کاشانی، حکیم قرن هفتم هجری است. ملکالشعرای بهار این اثر را تصحیح کرده و بر آن مقدمه نوشته است.
کتاب با مقدمه مختصر محمد ملکزاده آغاز شده است. پسازآن در دو بخش ابتدا مقدمه ملکالشعرای بهار در توضیح نفس و روان در حکمت شرق و غرب و سپس ترجمه رساله نفس ارسطو به قلم باباافضل کاشانی ارائه شده است.
در دیباچه این کتاب، سبب انتشار آن مطرح شده است.
در این دیباچه، خاطرنشان شده است که: در سال 1311ش، حکمران گیلان با مساعدت تجار گیلان اقدام به احداث بیمارستانی میکنند، اما پس از پنج سال که محمدرضا شاه برای بازدید به منطقه میآید هنوز بیمارستان ناتمام است، ولذا دستور میدهد که آن را تغییر کاربری دهند و تبدیل به دبیرستان کنند... این بنیان عالی در شهریورماه سال هزاروسیصدوشانزده... به اختتام پیوست و نام آن دبیرستان فردوسی نهاده شد.
کتاب حاضر نیز برای ارائه در جشن گشایش دبیرستان فردوسی به چاپ رسید.
مقدمه ملکالشعرای بهار، نظری اجمالی در فلسفه الهی است. در هندوستان برهمائیان به وجود نفس یا روح ایمان آوردند و آن را مخلوقی حقیقی و خلاصه آدمی پنداشتند... بودائیان که پس از براهمه پیدا شدند، همچنان روح یا نفس آدمی را موجودی راستین پنداشته و در درکات نسخ یا درجات کمال جاری دانسته و... ایرانیان نیز چنانکه از کتاب اوستا و سایر کتب سنتی برمیآید، آدمی را دارای فروهر و روان و جان دانسته، فروهر را ازلی و ایزدی و روان را باقی و قابل چشیدن عذاب یا لذایذ ابدی میدانستند. خلاصه همه فلاسفه و خداپرستان باستان روح را باقی و آن را جوهری ایزدی و پاینده دانسته و دینگزاران هم این لطیفه را اصل پایه دین خود قرار داده بودند.
کتاب رساله نفس ارسطا طالیس