آدم هایی مثل ما خاری تو چشم دنیان. دنیا بارها و بارها و این خار رو از چشمش درمی آره و می ندازه دور. دور انداخته شدن خصلت ماست. اگه این دنیا مارو نمی خواد، ما هم به جاش یه دنیای دیگه رو می خوایم... انجمن مخفی ما باید بترسونه. نه از روی شرارت، چون شرارت برای به وجود اومدن خیر لازمه. در واقع شر قابلۀ خیره. ما باید حماقت رو بترسونیم! حماقت ریشۀ همۀ فسادهاست. هر مصیبت و جنایتی به حساب حماقت قدرقدرت گذاشته می شه. حماقت مادر همۀ نداشته هاست، نه نداشتن عقل، چون احمق ها هم ممکنه معقول باشن. حماقت نداشتن تخیله. چرا سنگینی زندگی روزمره آدم ها رو له می کنه، چرا زیر دستمال گردگیری خاکستریش خفه شون می کنه؟ چون تخیل ندارن! من دربارۀ فرار از زندگی روزمره موعظه نمی کنم، نه فرار به جلو نه فرار به عقب، بلکه از این بالا با صدای بلند بهشون می گم: بیدار شین! حصار عادت هاتون رو بشکونین! چشم هاتون رو باز کنین و رویا ببینین!
واقعیت گریزی، مشخصه بارز این رمان بود. شخصیتها به صورت پیوسته در تلاش بودند که به نوعی از واقعیت فرار کنند؛ از مشروبخواری گرفته تا توسل به ارواح... اعمال و کارهای این شخصیتها با گذشت زمان، بیشتر حالت فرقهای و مناسکگونه به خودش میگرفت و این نشون دهنده اثر جمع بر افزایش احتمال خرافاتباوری است (نوعی سینرژیسم جمعی) چیزی که خیلی ذهن من رو درگیر کرده، پیشینه و پسینهی شخصیتی به نام «برتهولت» است. در ابتدای داستان معلوم نیست که این برتهولت چه کار میکرده و از کجا آمده است و در انتها نیز معلوم نیست که دقیقا چه اتفاقی برای او میافتد (جملات پایانی کتاب: دیگر از خودم خلاصی نداشتم، غنیمت خوابها و صداها شده بودم، و افتادم در دنیایی دیگر) آیا در اینجا منظور نویسنده از عبارت «افتادم در دنیایی دیگر» همان مرگ است؟ آیا این جملات پایانی، توصیف وضعیت احتضار است؟ اما نکته جالب در این رمان، تطابق وضعیت برتهولت با وضعیت دنیا از نظر آغاز و پایان است؛ در این داستان به کرات با این مضمون مواجه هستیم که دنیا نیز معلوم نیست چه آغازی داشته و معلوم نیست چگونه پایان خواهد یافت. همانطور که وضعیت آغاز و پایان برتهولت نیز در این داستان همینگونه است. و شاید با چنین دیدگاهی بتوان رمزآلود بودن وضعیت برتهولت را با وضعیت جهان تطابق داد و به نشانه احترام برای نویسنده، کلاه از سر برداشت.
هاها شما ک ندارین
خیلی زیبا با کلی ارجاع به فلسفه.
حوصلهسربر، سطحی و غری طولانی به رئالیسم.
بسیار عالی، کم نظیر
خیلی خیلی زیبا بود💝