کتاب ابداع مورل

The Invention of Morel
کد کتاب : 83
مترجم :
شابک : 978-964-380-551-7
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 151
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1940
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

برنده ی جایزه ی ادبیات شهر بوینس آیرس سال 1941

معرفی کتاب ابداع مورل اثر آدولفو بیوئی کاسارس

خورخه لوئیس بورخس (نویسنده ی شهیر آرژانتینی)، رمان رمان ابداع مورل را شاهکاری در طرح ریزی داستان و قابل مقایسه با کتاب هایی چون پیچش پیچ (اثر هنری جیمز) و سفر به مرکز زمین (اثر ژول ورن) دانسته است. داستان کتاب که در جزیره ای مرموز پی گرفته می شود، حکایتی از حس تعلیق و کاوش، به همراه یک رابطه ی عاشقانه ی شگفت انگیز و نامتحمل است؛ رابطه ای که در آن تمام جزئیات، بسیار شفاف و در عین حال رازآلود جلوه می کنند. این رمان که به شدت توسط خولیو کورتاسار، گابریل گارسیا مارکز و اکتاویو پاز تحسین و تمجید شده است، کمک شایانی به رونق گرفتن ادبیات داستانی آمریکای لاتین در زمان پس از جنگ به حساب می آید. رمان ابداع مورل همچنین تأثیر شگرفی بر سینما و ادبیات نمایشی داشته است.

کتاب ابداع مورل

آدولفو بیوئی کاسارس
آدولفو بیوئی کاسارس (۱۵ سپتامبر ۱۹۱۴ - ۸ مارس ۱۹۹۹) روزنامه نگار، شاعر و نویسنده ی داستان های علمی تخیلی است. کاسارس کار نوشتن را از اوایل دهه ی۳۰ آغاز کرد. او در سال ۱۹۳۱ با بورخس آشنا شد. از آن به بعد او به عنوان پیرو و همکار بورخس شناخته شد. عمده ی شهرت کاسارس برای رمان ابداع مورل است.
نکوداشت های کتاب ابداع مورل
The Invention of Morel may be described, without exaggeration, as a perfect novel.
می توان ابداع مورل را بدون هیچ اغراقی، یک رمان کامل توصیف کرد.
Octavio Paz

A masterfully paced and intellectually daring plot.
داستانی با ضرب آهنگی استادانه و صراحتی هوشمندانه.
Times Times

Bioy makes us laugh at our foibles with an affectionate yet elegant touch.
بیوئی با اثری پراحساس و در عین حال ظریف، ما را وادار به خنده بر نقاط ضعف مان می کند.
Library Journal Library Journal

قسمت هایی از کتاب ابداع مورل (لذت متن)
به نکته ای درباره ی خودم پی برده ام. غالبا فکر می کنم آخر و عاقبت هر ماجرایی، تلخ و ناخوشایند خواهد بود. این طرز فکری است که نطفه های آن از سه چهار سال قبل بسته شد و اگر چه مسئله ای جدی نیست، اما آزارم می دهد.

همین که هر روز، زن روی صخره می آید و می خواهد نزدیک من باشد، ناشی از یک تغییر است و اوضاع چنان خوب و آرام پیش می رود که مشکل بتوان باورش کرد.

امروز ساعاتی قبل از سپیده، معجزه ای در این جزیره رخ داد: تابستان زودتر از موعد مقرر سر رسید. رخت خوابم را بیرون بردم، کنار استخر، ولی از آن جایی که خوابیدن ممکن نبود، توی آب رفتم و مدتی طولانی همان جا ماندم. هوا آن قدر گرم بود که دو سه دقیقه بعد از خارج شدن از استخر عرق از سر و بدنم سرازیر می شد. چیزی به سپیده دم نمانده بود که با صدای یک گرامافون از خواب بیدار شدم.