از پرنده ای پرسیدند: «چرا این آوازی که می خوانی این همه کوتاه کوتاه و بریده بریده است؟ یعنی نفسش را نداری؟ نمی کشی؟ » پرنده گفت: « آخر من آوازهای زیادی دارم که بخوانم، دلم می خواهد همه آنها را بخوانم؛ این است که ناچارم تکه تکه و کوتاه کوتاه بخوانم.» حکایت بالا، که در یکی از یادداشت های آنتوان چخوف یافت شده است، مثالی است بارز برای تمثیل روند ترویج داستان کوتاه. نویسنده داستان کوتاه برای حرف زدن آمده، قصد دارد در کوتاهترین زمان، شاهد به بار نشستن تصویری که در ذهن دارد باشد.
کتاب داستان کوتاه : حقیقت هنر