کتابی بلندپروازانه و موفق.
شرح حالی صادقانه و دلپذیر.
کتابی هوشمندانه، بامزه و شگفت انگیز.
زمانی که دخترم به دنیا آمد، نامش را جکلین(جکی)گذاشتم. می خواستم جکی بزرگتر احساس کند که او هم بچه دارد، چون در آن زمان می دانستم که او دیگر قادر به این کار نخواهد بود. بنابراین بله، با این که احساسات متناقضی نسبت به خواهرم داشتم، اعتقاد دارم عشق، قویتر از دلخوری بود.
اما باید چیز بیشتری وجود داشته باشد، چیزی که آدم را وادار می کند به کارآمد بودن نیازمند باشد. برخی ممکن است نامش را بلندپروازی بگذارند. من مشکلی با این اسم ندارم. برخی ممکن است نامش را ضعف و احساس عدم امنیت بگذارند، اگرچه خیلی برچسب تکراری و کسل کننده ای است. اما وقتی به گذشته نگاه می کنم، این احساس به من دست می دهد که انگار تمام زندگی ام، یک آزمون و مصاحبه ی کاری بلند بوده است؛ تلاشی برای ایجاد تغییر و پذیرفته شدن.