لذت بخش، ژرف و به شکل شگفت انگیزی بدیع.
تصویری وهم آلود و پرظرافت از کودکی و قصیده ای سودازده و عاشقانه برای خانه.
تصویری نفسگیر از یک شهر.
اولین چیزی که در مدرسه یاد گرفتم این بود که بعضی آدم ها احمق هستند؛ دومین چیز این بود که بعضی ها حتی بدترند.
برای من این جا همیشه شهر ویرانه ها و سودازدگی های پایان امپراتوری بوده است. تمام عمرم را یا داشتم با این سودازدگی می جنگیدم و یا داشتم آن را از آن خود می کردم.
در آغاز، هدف، داشتن هدف نبود بلکه فرار از دنیایی بود که همه در آن مجبور بودند شغل، میز و دفتر کار داشته باشند.
اورهان پاموک اولین نویسنده از کشور ترکیه است که موفق به کسب جایزه نوبل شده است.
جایزه ی نوبل ادبیات یکی از پنج جایزه ی نوبل و یکی از معروف ترین جوایز ادبی است و هر سال به نویسنده ای داده می شود که به گفته ی آلفرد نوبل، برجسته ترین اثر با گرایش آرمان خواهانه را نوشته باشد
کتاب استانبول یک اتوبیوگرافی بسیار غمگین دربارهی تغییرات فرهنگی بزرگی است که در ترکیه اتفاق افتاده است. پاموک کتاب را وقتی نوشته که در آستانهی افسردگی بود. او در مصاحبهای گفته است: «زندگی من بهخاطر خیلی چیزها همیشه در بحران بوده؛ نمیخواهم وارد جزئیات شوم: طلاق، مرگ پدرم، مشکلات کاری، همهچیز بد بود. فکر میکردم اگر ضعیف باشم افسردگی میگیرم ولی هر روز بیدار میشدم، دوش میگرفتم و بعد به نوشتن مشغول میشدم. تمام توجهم را به زیبایی کتاب میدادم.» خانوادهی پاموک مخصوصاً برادرش از توصیفات این کتاب بهشدت عصبانی بودند. پاموک گفته است که بهخاطر این کتاب برادرش را از دست داده و احساسات مادرش را نیز جریحهدار کرده است.
ترجمه کتاب واقعا اذیت میکنه مخاطب رو. از پس جملات طولانی کتاب بر نیومده. عجیب اینه که ویراستار هم تمام کتاب رو به همین منوال ویراستاری کرده. در اصل ویراستاری نشده. واقعا ترجمهی ضعیفی بود. ارتباط مخاطب با کتاب رو از هم میپاشونه.
ترجمهی کتاب ضعیف است. ترجمه به مانع بزرگی بر سر راه ارتباط مخاطب با اثر تبدیل شده.