والتر بنیامین در مقاله ی اکنون کلاسیک خود، «مولف به مثابه ی تولیدکننده»، به جای اینکه به دنبال بازنمایی موضع گیری سیاسی درون یک اثر ادبی باشد، خود اثر را به یک پدیده ی سیاسی تبدیل می کند؛ به جای پرسیدن اینکه «رویکرد اثر نسبت به مناسبات تولید زمانه اش چیست؟» به این ترتیب اثر درون مناسبات ادبی زمانه اش مورد بازخواست قرار می گیرد که همان پرسش از تکنیک ادبی است. به زعم بنیامین تکنیک «محصول ادبی را فورا در دسترس تحلیل اجتماعی و لاجرم ماتریالیستی قرار می دهد.» و تعیین رابطه ی صحیح میان گرایش سیاسی و کیفیت ادبی تنها از این «نقطه ی شروع دیالکتیکی» میسر می شود. تاکید بنیامین بر تکنیک، تلاشی است برای «باز اندیشی در ما از فرم ها و ژانرهای ادبی» با هدف تشخیص «اشکال بیانی یی که به انرژی های ادبی اکنون ما جهت می دهند.»
کتاب مولف به مثابه ی تولیدکننده