پاتریک مودیانو، مردی که پاریس در آثارش زندگی می کند



خصوصیات منحصر به فرد جهان های خلق شده توسط این نویسنده و نثر شعرگونه و تفکربرانگیز او به همراه داستان های چندلایه و اسرارآمیز، ترجمه ی این آثار را به زبان های دیگر مشکل ساخته است.

معرفی پاتریک مودیانو به عنوان برنده یجایزه ی نوبل ادبیات در سال 2014 برای برخی، به خصوص در کشورهای انگلیسی زبان، غافل گیر کننده بود چرا که بسیاری تا آن زمان حتی نام این نویسنده ی فرانسوی را نیز نشنیده بودند. دلیل این اتفاق هم کاملاً مشخص است. مودیانو، نویسنده ای است که دور از حواشی و زرق و برق های شهرت، بر روی کارهای خود تمرکز دارد و فقط در زمان انتشار رمانی جدید، خود را در مرکز توجه اجتماع قرار می دهد. 
به نسبت سایر نویسندگان بزرگ و شناخته شده، تعداد آثار کمتری از مودیانو به انگلیسی ترجمه شده است، چرا که خصوصیات منحصر به فرد جهان های خلق شده توسط این نویسنده و نثر شعرگونه و تفکربرانگیز او به همراه داستان های چندلایه و اسرارآمیز، ترجمه ی این آثار را به زبان های دیگر مشکل ساخته است.

همان طور که گفته شد، آثار پاتریک مودیانو دارای ویژگی های خاصی هستند. دانش وسیع این نویسنده از ادبیات، فرهنگ و تاریخ فرانسه، علاقه اش به نویسندگانی چون مارسل پروست و لویی فردیناند سلین و شاعرانی چون پل ورلن در کلیه ی آثار او به چشم می خورد.

در این مقاله تلاش شده تا با پرداخت به زندگی شخصی و حرفه ای پاتریک مودیانو و ذکر ده نکته ی جالب از زندگی او، اطلاعات بیشتری از این نویسنده ی بزرگ فرانسوی به دست آوریم و بتوانیم با درک بهتری به سراغ آثار ارزشمند و کم نظیر مودیانو برویم.

 

 

رمان های چندوجهی


پاتریک مودیانو از زمان، خاطرات و گذشته به عنوان موضوع تمامی رمان های بزرگ یاد می کند و این موضوعات به همراه مسئله ی هویت، نقش بسزایی در پیشبرد داستان های این نویسنده ی فرانسوی دارند. در داستان های چندوجهی مودیانو، عناصر متنوع و پرتعدادی بر چگونگی روند اتفاقات تأثیر می گذارند و سردرگمی و ابهامی را می آفرینند که در طول سال ها به امضای این نویسنده تبدیل شده است. مودیانو در رمان هایش، عناصر والای ادبی را در قالب داستان هایی هیجان انگیز به مخاطب ارائه می کند و جزئیات و شخصیت هایی واقعی از زندگی خودش را به شکلی با ماجراهایی غیرواقعی و تخیلی درمی آمیزد که تشخیص آن ها برای مخاطب تقریباً غیرممکن است.

شخصیت های خلق شده توسط مودیانو، اغلب پا از داستان های خود بیرون می گذارند و در آثار دیگر نیز حضور می یابند. گاهی اوقات این شخصیت ها در آثار دیگر تغییر می کنند و گاهی هم بدون هیچ تغییری به دنیای دیگری قدم می گذارند. چنین ارتباطاتی آن قدر زیاد هستند که اغلب گفته می شود هر رمان جدید مودیانو، فصلی جدید از دنیایی یکپارچه و به هم مرتبط است.

مودیانو علاوه بر پرداختن به مسائل و موضوعات گوناگون، در آثارش از فرم ها و قالب های متعددی بهره می گیرد. اگرچه او بیشتر به خاطر رمان هایش شناخته می شود، آثار دیگری چون داستان های کوتاه و کتاب های کودک نیز خلق کرده و در ساخت چندین فیلم سینمایی و نوشتن فیلمانه مشارکت داشته است. پاتریک مودیانو که سابقاً عضو هیئت داوران جشنواره ی فیلم کن بوده، علاقه ی زیادی به سینما دارد و در آثارش به فور از تکنیک های سینمایی استفاده می کند. شاید به همین دلیل باشد که شماری از آثار او برای ساخت فیلم سینمایی مورد اقتباس قرار گرفته اند.

داستان های مودیانو در فرانسه به خاطر تمرکز این نویسنده بر سال های تاریک اشغال در دوران جنگ و پرداختن به سازمان گِشتاپو، نیروی پلیس مخفی آلمان نازی، و فرانسوی های شاغل در این سازمان به شهرت رسیدند. اما او امروزه به خاطر نوشتن داستان های معمایی فوق العاده هیجان انگیز و پرداخت مداوم به مسائل مهم زمانه مورد تمجید و احترام است. رمان های این نویسنده، به مسائلی چون تحریف اتفاقات پیشین در ذهن و ارتباط بین گذشته، به یاد آوردن و هویت در زندگی هر کاراکتر می پردازد و بر عدم توانایی انسان در شناخت خود و دیگران تأکید دارد. 

مودیانو، مارسل پروست ِ زمان حال

آکادمی نوبل در زمان اعلام برنده ی نوبل ادبیات از مودیانو با عنوان «پروستِ زمان حال» یاد کرد. مودیانو همانند پروست به ریشه ای ترین مسائل ذهن بشر می پردازد اما با خالق اثر بزرگ «در جست و جوی زمان از دست رفته»، تفاوت هایی نیز دارد. مودیانو علاقه مند است رمان هایی ساده و سرراست بنویسد تا اکثر مخاطبین بتوانند با آن ها ارتباط برقرار کنند، حتی اگر ظاهر ساده ی این رمان ها، پوششی بر محتوای عمیق و تفکربرانگیز این آثار تلقی شوند. 
مودیانو، نویسنده ای است که تمایل دارد آثارش با دقت هر چه تمام خلق شوند و حال و هوای مخصوص به خود را داشته باشند. اگر پیتر آکروید را رمان نویس لندن و جیمز جویس را رمان نویس دوبلین به حساب آوریم، پاتریک مودیانو را می توان رمان نویس پاریس نام نهاد. پاریس در داستان های درخشان مودیانو، مانند رمان های «در کافه ی جوانی گمشده»، «تصادف شبانه»، «افق» و «علف شبانه»، معمولاً در نقطه ی مقابل نثر رویاگونه ی او قرار می گیرد و در قالب شهری به تصویر کشیده می شود که علیرغم آشنا و شناخته شده بودن، اغلب به شکل عجیبی تهدیدآمیز و پرخطر است.



 

پاتریک مودیانو قطعاً شایسته ی این است که در خارج از کشور محل تولد خود، بیشتر شناخته شود. او در فرانسه همیشه توانسته نظر مساعد منتقدین، روشنفکران و دانشگاهیان را جلب کند و آثارش به صورت مداوم در لیست پرفروش ترین کتاب های این کشور قرار داشته است. به همین خاطر، موفقیت بین المللی مودیانو و دریافت جایزه ی نوبل ادبیات در سال 2014، اصلاً برای فرانسوی ها تعجب برانگیز نبوده است. 
رمان های «ویلای دلگیر»، «ماه عسل»، «سیرکی که می گذرد» و البته اثر شاخص و جریان ساز «خیابان بوتیک های خاموش»، از جمله ی موفق ترین آثار پاتریک مودیانو به حساب می آیند. 

 



 

ده چیزی که باید در مورد پاتریک مودیانو بدانید:

1) یکی از بزرگترین نویسنده ها در فرانسه:

همان طور که قبلاً هم ذکر شد، می توان گفت که پاتریک مودیانو در دنیای ادبی انگلیسی زبان، آن طور که باید و شاید شاخته شده نیست؛ اما این قضیه در فرانسه کاملاً متفاوت است و او یکی از بزرگترین نویسندگان این کشور به حساب می آید. بزرگترین موفقیت حرفه ای مودیانو قبل از بردن جایزه ی نوبل ادبیات، دریافت جایزه ی فرانسوی و معتبر «گنکور» برای رمان «خیایان بوتیک های خاموش» بود. او همچنین موفق به کسب جایزه ی ملی ادبیات فرانسه در سال 1996 و جایزه ی بزرگ آکادمی فرانسه شده است.

2)  آثاری الهام گرفته شده از اشغال نازی ها:

پاتریک مودیانو در سال 1945 و در پایان جنگ جهانی دوم به دنیا آمد و در آثارش به تفصیل به مسئله ی اشغال فرانسه پرداخته است. آکادمی سوئدی نوبل هنگام اهدای جایزه به مودیانو، به تمجید از هنر این نویسنده در به تصویر کشیدن زندگی مردم عادی تحت حاکمیت آلمان نازی، در سال های 1940 تا 1944، پرداخت. مودیانو، پاریس زمان جنگ را با جزئیاتی حیرت انگیز و موشکافانه—به همراه اسامی خیابان ها، کافه ها، ایستگاه های مترو و همچنین اتفاقات واقعی آن دوران—به تصویر می کشد؛ به همین خاطر می توان او را یک «باستان شناس ادبی» نامید.

3)  بیش از یک رمان نویس:

مودیانو، علاوه بر نوشتن رمان های به یاد ماندنی، دستی بر آتش کارهای دیگری نیز دارد. او با مشارکت دو نفر دیگر، فیلمنامه ی «لاکومب، لوسین

»، فیلمی به کارگردانی لویی مال، را نوشت. این فیلم که به با بازخوردهای بسیار مثبتی رو به رو شد، به همکاری عده ای فرانسوی با نازی ها می پردازد. گفتنی است که مودیانو، چندین کتاب کودک را نیز به رشته ی تحریر درآورده است. روزنامه ی انگلیسی گاردین اشاره کرده است که بر طبق داده های سایت IMDb، مودیانو علاوه بر نوشتن فیلمنامه برای سینما و تلویزیون، بازیگری را هم تجربه کرده و به همراه بازیگر مشهور فرانسوی، کاترین دنو، در فیلمی در سال 1997 به ایفای نقش پرداخته است.

4) تولد واژه ای فرانسوی به افتخار مودیانو:

مودیانو اذعان می کند که عاشق تمام چیزهای اسرارآمیز است. او در خودزندگی نامه اش می نویسد: 

هر چه مسائل، گنگ تر و اسرارآمیزتر باقی بمانند، بیشتر من را به خود جذب می کنند. من حتی تلاش می کنم تا در مسائلی که هیچ نقطه ابهامی ندارند نیز، معماهایی پیدا کنم.

به نشانه ی احترام به این علاقه ی وافر نسبت به راز و معما، واژه ی فرانسوی «مودیانِسک» برای اشاره به شخص یا وضعیتی مبهم و مرموز خلق شده است.

5)  بی علاقگی به شهرت

مودیانو که در پاریس زندگی می کند، از مورد توجه قرار گرفتن توسط رسانه ها دوری می کند و به ندرت، مصاحبه ای انجام می دهد. مجله ی «فرانس تودِی» پس از ملاقات با مودیانو نوشت:

هیچ وقت در مهمانی های پر زرق برق ادبی در پاریس به پاتریک مودیانو بر نخواهید خورد و در برنامه های تلویزیونی محبوب هم، چیزی از حواشی در زندگی او نخواهید شنید. مصاحبه های مودیانو اندک اند اما سخنانش، بسیار گران قدر و ارزشمند هستند.

یکی دیگر از منتقدین، به طنز او را این گونه توصیف می کند:

یک متر و نود سانتی متر از صداقت و کمرویی!

6) پیشینه ی خانوادگی پیچیده:

مودیانو در 30 جولای 1945، در حومه ی پاریس و در خانواده ای به دنیا آمد که شرایط پیچیده اش، باعث ثبت شدن همیشگی این دوره ی تاریک از تاریخ، در ذهن این نویسنده شد. پدر پاتریک، آلبرتو مودیانو، یک یهودی ایتالیایی بود که ارتباطات نزدیکی با سازمان گشتاپو، نیروی پلیس مخفی آلمان نازی، و چندین باند سازمان یافته ی خلافکاری داشت. مادر پاتریک نیز، بازیگری بلژیکی به نام لوییسا کولپین بود.

7) دوران کودکی سخت:

علاوه بر فرهنگ و زندگی فرانسوی، رد دوران کودکی سخت و پرمشکل پاتریک مودیانو، همیشه در آثار این نویسنده به چشم می خورد. به گفته ی خود مودیانو، مادرش قلبی آن چنان سرد داشت که سگ خانگی اش، یک روز از پنجره بیرون پرید و خود را کشت. پاتریک که بزرگتر از برادرش بود، زمان زیادی را در مدارس شبانه روزی می گذراند. برادرش، رودی، در سال 1957 و در زمان کودکی پاتریک، جانش را از دست داد. مودیانو در 17 سالگی با پدر قطع ارتباط کامل کرد؛ پدرش 15 سال بعد درگذشت و این نویسنده در سال های بعد، چندین اثر را به او تقدیم کرد.

8) عدم علاقه به نویسندگی:

مودیانو در مصاحبه ای با روزنامه ی «فیگارو» بیان می کند که نویسندگی بیشتر برایش مسئولیتی سنگین است تا لذت.

خوابی تکرار شونده برای مدتی طولانی به سراغم آمده است. خواب می بینم که دیگر مجبور نیستم بنویسم و آزاد و رها هستم. اما افسوس که آزاد نیستم؛ هنوز هم دارم همان زمین همیشگی را تمیز می کنم، کاری که انگار تمام شدنی نیست.

او در این مصاحبه به مشکلات زمان شروع کارش به عنوان یک نویسنده نیز می پردازد و می گوید:

اخیراً به اولین دست نوشته هایم سری زدم و از عدم وجود فضا و آرامش در آن ها بسیار شوکه شدم. این دقیقاً همان حسی بود که آن دوران داشتم، انگار که داشتم خفه می شدم.

با این حال، مودیانو با پشتکار به فعالیت خود ادامه داد و برای تلاش هایش به موفقیت های بسیار بزرگی هم رسید. مودیانو، نویسندگی را با رانندگی در مه مقایسه می کند و می گوید:

آدم نمی داند که دارد کجا می رود، فقط می داند که باید پیش برود.


9) انتشار اولین اثر در بیست و دو سالگی:

مودیانو در کل چیزی حدود سی اثر ادبی خلق کرده که بیشترشان، رمان های کوتاه هستند. او، زمانی که تنها بیست و دو سال داشت و در حالی که سایر هم سن و سالانش در حال تلاش برای نوشتن مقاله های دانشگاهی بودند، اولین اثر خود را به انتشار رساند. او، این دستاورد بزرگ را مدیون دوستی با یکی از دوستان مادرش، نویسنده ای فرانسوی به نام رمون کنو، بود. کنو برای اولین بار، مودیانو را به مسئولان خانه ی نشر گالیمار معرفی کرد و باعث شروع زندگی حرفه ای این نویسنده ی بزرگ شد.

10) روی برگرداندن از آکادمی فرانسه:

آکادمی فرانسه، حامی شناخته شده ی زبان و فرهنگ فرانسه، تصمیم داشت تا نام مودیانو را در زمره ی گروه «جاودانگان» این آکادمی قرار دهد؛ اما این نویسنده، احتمالاً به خاطر بی علاقگی به شهرت و توجهی که این اتفاق برایش در پی داشت، نپذیرفت که نامش در میان نامزدهای پیوستن به این گروه قرار گیرد.