شاهکاری از مارسل پروست.
مارسل پروست، بزرگترین رمان نویس قرن بیستم است، همانطور که تولستوی، این عنوان را در قرن نوزدهم داشت.
استادانه و دوست داشتنی.
در تئوری می دانیم که زمین می چرخد. اما در عمل این را نمی بینیم و آسوده زندگیمان را می کنیم، چون زمینی که رویش قدم می زنیم، نمی جنبد. زمان زندگی نیز چنین است و برای نشان دادن گریزش، قصه نویسان، ناگزیر به چرخش عقربه ها شتابی دیوانه وار می دهند، ده، بیست، سی سال را در دو دقیقه به خواننده می نمایانند.
کوته فکران می پندارند که ابعاد بزرگ پدیده های اجتماعی، فرصت بسیار خوبی برای رخنه و کاوش در روان آدمی به دست می دهد. اما باید بدانند که برعکس، تنها با فرو رفتن در ژرفناهای یک فرد می توان به درک آن پدیده ها رسید.
تجربه باید به من می آموخت البته اگر هیچگاه چیزی به کسی آموخته باشد که عاشقی یک نفرین است. مانند نفرین هایی که در قصه ها می خوانیم و علیه اش کاری نمی شود کرد و فقط باید صبر کنی تا افسونش پایان بگیرد.
«ادبیات فرانسه» از اشعار قرون وسطایی گرفته تا رمان های مدرن، برخی از تأثیرگذارترین و جسورانه ترین آثار را در ادبیات اروپا و جهان به وجود آورده
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
«جایزه ی گنکور» به عنوان یکی از مهم ترین و معتبرترین جوایز ادبی فرانسه، دروازه ای است که تنها نویسندگان پیروز از آن گذشته اند.
پروست با کمال گرایی وسواس گونه ای می نوشت و هر چیزی را که از طریق هنر، موسیقی و کتاب در مورد فرهنگ، جامعه و زندگی آموخته بود، به ساختاری پویا از کلمات تبدیل می کرد.
نقدی بر ترجمه کتاب در جستوجوی زمان از دست رفته نوشته مارسل پروست، ترجمه مهدی سحابی
خیلی خلاصه بود من بعضی قسمتاشو نفهمیدم ولی بازم میارزه کاملشو نخونی اینو بخونی