1. خانه
  2. /
  3. کتاب افق

کتاب افق

4 از 1 رأی

کتاب افق

The Horizon
ناموجود
43000
معرفی کتاب افق
پاتریک مودیانو در این اثر که شرحی موجز و اسرارآمیز از بیست و یک سال اول زندگی اش است، توصیف می کند که چگونه در سال 1959 و در سن 14سالگی، همزمان با اجرای مادرش در تئاتر فونتن، شروع به گشت وگذار و کاوش در محله ی پیگال واقع در پاریس کرد. فضای سنگین و مالیخولیایی محله های قدیمی کارگرنشین-کافه ها، گاراژها، هتل های متروکه، باشگاه های شبانه ی مخروبه و هزارتوی رویاگونه ی بلوارها، خیابان ها، میدان ها و ایستگاه های مترو-در آثار مودیانو با پژواک هایی از دوران کودکی سخت و پرمشکل او به مخاطب معرفی می شوند. در رمان افق، شخصیت های پررمز و راز و اغلب خبیثی وارد داستان شده و بدون دلیل مشخصی از روایت داستان، ناپدید می شوند. مودیانو در رمان رمان افق، پاریسی را به تصویر کشیده که یادآور حال و هوای فیلم هایی چون «زیر بام های پاریس» اثر مارسل کارنه است.
درباره پاتریک مودیانو
درباره پاتریک مودیانو
مودیانو از مادری بلژیکی و پدری یهودی اهل ایتالیا در سال ۱۹۴۵ به دنیا آمده است. وی از چهره های نوجوی ادبیات مدرن فرانسه شناخته میشود که آثارش هم تحسین منتقدان ادبی را برانگیخته و هم خوانندگان فراوان دارد. مودیانو از نویسندگان پرکار به شمار می رود و برخی از کارهای او به فیلم نیز برگشته است. جایزه ی بزرگ آکادمی فرانسه برای ادبیات در سال ۱۹۷۲ نصیب وی شد. در سال ۱۹۷۸، جایزه ی معتبر فرانسوی گنکور را برای رمان خیابان بوتیکهای خاموش دریافت کرد. در سالهای اخیر رمانهای «میدان اتوال»، «در کافه جوانی گمشده» و «افق» از این نویسنده منتشر شده است. پاتریک مودیانو در ایران نیز کمابیش شناخته شده است و چندین عنوان از آثار او به فارسی ترجمه شده است. او در سال ۲۰۱۰ برنده ی جایزه ی دل دوکای انستیتوی فرانسه برای یک عمر تلاش حرفه ای خود شد. مودیانو در سال ۲۰۱۲ نیز موفق به کسب جایزه ی دولتی اتریش برای ادبیات اروپا شد. پاتریک مودیانو در روز پنج شنبه ۹ اکتبر ۲۰۱۴ راس ساعت ۱۳ به وقت محلی، از سوی آکادمی نوبل به عنوان برنده ی جایزه نوبل ادبیات اعلام شد.
ویژگی های کتاب افق
  • پاتریک مودیانو برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 2014
نکوداشت های کتاب افق

کتابی شگفت انگیز.

Library Thing

موفقیتی توسط نویسنده ای تأثیرگذار.

Book Depository

تلفیقی کمیاب از زیبایی و ظرافت.

France Today
قسمت هایی از کتاب افق

در دیفن باکستراسه جلو می رفت. رگبار شروع شد، رگباری تابستانی که با راه رفتن او و پناه گرفتنش زیر درخت ها، کم و کمتر می شد. مدت ها فکر کرده بود مارگارت مرده است. دلیلی وجود ندارد، نه، دلیلی وجود ندارد. حتی در سال تولد هر دو ما، وقتی این شهر از بالا شبیه تل آوار بود، یاس ها ته باغ ها و بین ویرانه ها گل می دادند.

و مدام در این باره از خودش سوال هایی می کرد و هیچ وقت به جوابی نمی رسید. شاید این جزئیات تا ابد برایش معما باقی می ماندند. برای همین شروع کرد به تهیه ی یک فهرست و البته یافتن سرنخ ها: چیزهایی مثل یک تاریخ، یک جای خاص، یا اسمی که طرز نوشتنش یاد نبود... حدود ساعت هفت شب در خیابان اپرا قدم می زد. آیا وقت مناسبی برای قدم زدن در این محله ی نزدیک به گران بلوار و بازار بورس بود؟

برخورد اول بین دو نفر مثل زخمی سطحی است که هر دو احساسش می کنند و چرت تنهایی شان را پاره می کند.

مقالات مرتبط با کتاب افق
پاتریک مودیانو، مردی که پاریس در آثارش زندگی می کند
پاتریک مودیانو، مردی که پاریس در آثارش زندگی می کند
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب افق" ثبت می‌کند