1. خانه
  2. /
  3. کتاب دودمان

کتاب دودمان

4 از 4 رأی

کتاب دودمان

dynasty
انتشارات: نشر چشمه
٪15
320000
272000
معرفی کتاب دودمان
کتاب «دودمان»، سروده‌ی «محمود دولت‌آبادی» و توسط انتشارات «چشمه» منتشر شده است. داستان این کتاب از شخصیت اصلی به نام جوباری آغاز می‌شود. جوباری، یک ارباب قدیمی است که در زمانی که ظلم و تبعیض نسبت به رعایا رواج داشت، خود را به نسبت به یکی از پسرانش، که اکنون جای او را گرفته، بهترین شکل نشان داده و ملایم‌ترین رفتار را به او داشته است. با این حال، حالا او شاهد آن است که پسرش به طور غیرعادی ظلم به رعایا را ادامه می‌دهد و پدرش به ترس از عواقب این رفتارها، فرار می‌گیرد و به تهران می‌پناهد. او در تهران زندگی مخفی و در انزوا را برگزیده و از هویت‌اش پنهانی می‌کند. اما با این همه تلاش، جوباری مدام احساس مضطربی دارد و سایه‌ی ترس به او همراهی می‌کند. کتاب «دودمان» با ورود جوباری به تهران و برخورد اتفاقی او با تظاهرکنندگان آغاز می‌شود. در حالی که جوباری تلاش دارد که به سرعت از میان جمعیت تظاهرات گذر کند، ناخودآگاه با گروهی از تظاهرکنندگان برخورد می‌کند و بازداشت می‌شود. این اتفاق، شروعی تازه در داستان است و از آنجا به بعد کتاب «دودمان» به داستان گسترده‌تری تبدیل می‌شود. در ادامه کتاب، ما شاهد باز شدن داستان از دیدگاه افراد دیگر و نقش‌آفرینی آن‌ها در این داستان هستیم. این کتاب، همچون بسیاری از آثار دولت‌آبادی، جامعه‌شناسی قوی دارد و انسان‌های مختلف با شخصیت‌ها و زندگی‌های متنوع، در آن حضور دارند. این اثر به معرفی موضوعات متعددی همچون روشنفکری و عامی، ارتباطات بین ارباب و رعیت، مفهوم ظلم و عدالت، از دیدگاه انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی می‌پردازد. برخلاف داستانهای معمول، «دودمان» تعداد زیادی شخصیت دارد که هرکدام از زوایای مختلفی به داستان افزوده و درون شخصیت‌ها و تاریکی‌های نهان ذهن آن‌ها نفوذ می‌کند. این کتاب با دقت نگاهی به اضطراب‌ها و ترس‌های انسانی مختلف دارد و تلاش دارد نوری به این اضطراب‌ها و ترس‌ها پرتاب کند و آن‌ها را مورد بررسی قرار دهد.
درباره محمود دولت آبادی
درباره محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی، زاده ی 10 مرداد 1319، نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس برجسته ی ایرانی است.دولت آبادی در روستای دولت آباد سبزوار متولد شد. او پس از پایان تحصیلات ادلیه در روستا، به سبزوار رفت و به مشاغل گوناگونی روی آورد. دولت آبادی سپس به مشهد رفت و آنجا با سینما و نمایش آشنا شد. او در سال 1338 به تهران نقل مکان کرد و یک سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. دولت آبادی از ابتدای دهه چهل خورشیدی در کلاس های نمایشی شرکت کرد و بازیگر نمایش شد. او در همین زمان، به تدریج به نوشتن نیز روی آورد. دولت آبادی در سال 1349 ازدواج کرد.آثار دولت آبادی به زبان های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، نروژی، سوئدی، چینی، کردی، عربی، هلندی، عبری و آلمانی ترجمه شده اند. داستان اکثر نوشته های دولت آبادی در روستاهای خراسان رخ می دهد و رنج و مشقت روستاییان شرق ایران را به تصویر می کشد.
قسمت هایی از کتاب دودمان

آفتاب پاییز رموک است، پریده بود یا جوباری دیری نشسته بود جاری در خیال و گویی از یاد برده بود پسرش و دوست او را چندی توی سالن واگذاشته بوده و خود نشسته بوده روی آن صندلی حصیری.

بالاخانه غم خانه شده بود، طوری که ارسلان هم جا خورد با همه ی جسارتی که داشت. نشانی از تاجی نبود. رفته بود تو اتاق خودش و در را از پشت بسته بود. شوقی هم کنج اتاق نشسته و زانو ها را بغل گرفته و خم شده بود تنش، حلقه و انبوه موها قاتی چارقدش ریخته بود پایین تا روی ساق ها و ارسلان هم که در را باز کرد و پاگذاشت تو در شوقی سر بلند نکرد ببیند کسی که در را باز کرده چه کسی است، شاید هم متوجه باز شدن در اتاق نشده بودارسلان لحظاتی دست به دستگیره ی در خیره ماند به شوقی مگر سر بلند کند و چیزی بگوید، اما نه ...

دانسته نیست این را کی پایان خواهد یافت. نه، دانسته نیست. همه ی جنبه های این نقش کهنه، این نقش کند یا این تصویر گنگ و ناشناخته باقی اند و آن چه در نظرآید بس شمایلی تک بعدی است در نگاه عابری که مگر بر آن نظری کندو بگذرد مثل گذر از کنار یک نقاشی باسمه ای یا تصویری که با دوربین یک عکاس کوچه گرد شکار شده باشد! من خسته است؛ من خسته و شوقی کلافه، و همین کلافگی خستگی را از یادش برده است. خستگی گم در اظطراب فردای روز چه باشد؟ حد میان خستگی و اضطراب کلافگی است. « با این حال هم راضی ام، به غربت نه! اما همچه حرفی را به کی بگویم؟»

مقالات مرتبط با کتاب دودمان
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب دودمان"
10 نظر تا این لحظه ثبت شده است

با احترام این کتاب از نیمه رها شد و در دسته نخواندنی‌ها قرار گرفت

1403/09/02 | توسطاردلان صفدریان
1
|

همیشه آثار محمود دولت آبادی خواندنی است می‌خواهم خیلی زنده بمانم با آرامش تمام آثارش را بخوانم حتا آنهایی را که خواندم مشق کنم حفظ کنم خیلی زنده باشند خیلی اگر جهان مهربانی کند آرزو دارم ایشان را ببینم

1403/02/02 | توسطترزا آرام - کاربر سایت
3
|

وزر و وبال ادبیات داستانی ایران همین استاد است. ببینید کی گفتم

1402/12/18 | توسطاراذتی - کاربر سایت
1
|
پاسخ ها

بیشتر توضیح میدی؟

1403/10/01|توسطرضا سراج
0

از کارهای خوب دولت آبادی بود.

1402/03/10 | توسطهادی اولیایی
1
|

خوب بود و از بهترین اثار اخیرش

1402/02/28 | توسطداوود
0
|

«بالاخره درهای سلّول‌های اوین را باز کردند و زندانیان را در بندی عمومی جای دادند. شهرام می‌نویسد: «همه‌ی ما را به جز محمّد [حنیف نژاد] به دو اتاق بزرگ و عمومی اوین فرستادند... این نعمتی بزرگ بود، همچون نزول مائده ای آسمانی در بیابان برهوت به تشنگان و گرسنگان شیدای آب و نان! اما یک تن از این مائده گذشت و او که خود کانون محبّت و عاطفه بود، از سرزمین عشق و عاطفه و محبت یعنی شیراز، رسول [مشکین فام] بود. او داوطلبانه برای آنکه محمد تنها نباشد، به سلول بازگشت و تا روزها و لحظات آخر یعنی تا همان لحظاتی که هر دو شیرمرد را به چوبه‌ی اعدام بستند، رنگ زرّین و زیبای آفتاب طالع از شرق را در بالای تپه‌های اوین ندید و از هوای صاف و فضای باز بیرون سلّول تنفس نکرد..-برگرفته از کتاب تقی شهرام به روایت اسناد

1402/01/27 | توسطکامران س - کاربر سایت
0
|

زوال کلنل چرا چاپ نمیشه؟

1402/01/26 | توسطبرزو - کاربر سایت
0
|
پاسخ ها

به دلیل تصویر دیگه ای که از انقلاب ایران نشون میده، به مذاق خیلیا خوش نمیاد...

1402/04/12|توسطکاربر سایت
0

استاد محمود دولت آبادی وباز هم شاهکاری دیگر از جادوی قلم او. استاد مردی برای تمام فصول

1401/12/23 | توسطمهران نادری بلداجی
5
|

ببخشید معرفیش کجاست پس؟ یه خلاصه از داستان کاش میگفتید... جزییات هیچ

1401/12/12 | توسطآرمان اخلاص پور
6
|

وای یه کتاب دیگه نوشته استاد! خدایا

1401/12/12 | توسطعلی احمدی
2
|