به شکل شگفت انگیزی خوشبین درباره ی آینده ی کتاب ها و کتابخانه ها و افرادی که به هر دوی آن ها عشق می ورزند.
دوست نخواهید داشت که این کتاب تمام شود.
رمانی درباره ی شانس های دوباره و پیدا کردن جا برای تمام کتاب ها-و عشقی-که زندگی ما را دگرگون می کند.
مایا یادت باشد: چیزهایی که ما در بیست سالگی نسبت به آن ها عکس العمل نشان می دهیم، لزوما همان چیزهایی نیستند که در چهل سالگی به آن ها عکس العمل نشان می دهیم و برعکس. این مسئله در مورد کتاب ها و زندگی هم صدق می کند.
آنقدرها کتاب خوانده است که بداند مجموعه داستانی وجود ندارد که همه ی داستان هایش عالی باشد. بعضی از داستان ها عالی اند، بعضی ها افتضاح. اگر خوش شانس باشیم، یک داستان چشمگیر پیدا می کنیم. و در نهایت، آدم ها فقط بهترین ها را به یاد می آورند و حتی آن ها را هم، خیلی طولانی به یاد نخواهند آورد.
کتاب فروشی ها آدم های درست و حسابی رو به خودشون جذب می کنن؛ آدم های خوبی مثل ای جی و آملیا. و من دوست دارم با آدم هایی که دوست دارن درباره ی کتاب ها حرف بزنن، راجع به کتاب ها حرف بزنم. من کاغذ رو دوست دارم. حسی که به من می ده رو دوست دارم. حسی که بودن یه کتاب توی جیب پشتی ام بهم می ده رو دوست دارم. بوی کتاب تازه رو دوست دارم.
یکی از قشنگترین کتابهای عمرم بود:) اگه از حال و هوای کتابا و کتابخونه خوشتون میاد به شدت بهتون پیشنهادش میکنم♥️
من خوشم نیومد😕
خیلی لذت بخش و دوست داشتنی بود😊 به علاقمندان ادبیات توصیه میکنم. اگر کرم کتاب هستین حتما وجه اشتراکهای زیادی بین خودتون و ای جی فیکری میبینید. با اینکه قسمتهای غمگین هم داره، برای من در دستهی کتابهای حال خوب کن قرار میگیره🙂 ترجمه هم خیلی روون و خوب بود. خلاصه در خریدش شک نکنید❤
خیلی عزیز بود برام. خیلی روون و خوشخوان بود. و گرچه کتاب از وسطها یکم افت کرد، اما اونقدی که اولش دوستش داشتم، لایق پنج ستاره ست. :)
قشنگ بود