کتاب ایفی ژنی

Iphigenia
کد کتاب : 10869
مترجم :
شابک : 9786003260740
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 144
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 1674
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب ایفی ژنی اثر ژان راسین

«ایفی ژنی» یک تراژدی دراماتیک پنج پرده‌ای است که توسط ژان راسین ، نمایشنامه نویس فرانسوی نوشته شده است. این نمایشنامه در 18 آگوست 1674 به نگارش درآمده است..

راسین با ایفیژنی ، پس از نوشتن یک سری نمایشنامه های تاریخی، بار دیگر به یک موضوع اسطوره ای بازگشت. در سواحل آولیس ، یونانیان عزیمت خود را برای حمله به تروا آماده می کنند. خدایان برای سفر خود بادها را فرامی‌خوانند و خواستار قربانی شدن ایفی ژنی ، دختر آگاممنون ، پادشاه یونانیان می شوند.

باید گفت که این نمایشنامه در اصل اقتباسی از یک درام یونانی است. این نمایشنامه با الهام از اورپیدس، تراژدی نویس یونان باستان به نگارش درآمده است.
همانطور که در نسخه اصلی نمایشنامه اوریپیدس ، ایفیژنی است که وظیفه خود را در قبال پدر و کشور برای پذیرش خواست خدایان به عهده دارد. اینجا هم همینگونه است.
اما راسین تصمیم گرفت که یک راه حل دراماتیک جایگزین برای پایان دادن به این کار را پیدا کند که با اصل نمایشنامه یونانی متفاوت است.

پرده اول:در سحرگاه اردوگاه یونان در آئولیس ، جایی که ناوگان یونانی در انتظار لشکرکشی علیه تروا هستند ، آگاممنون پیغام خود را به آرکاس می سپارد تا مانع دیدار همسرش کلیتمنستر و دخترش ایفی ژنی شود ، که احتمالا توسط وی احضار شده است. در حقیقت برای ازدواج ایفی ژنی با آشیل اما در حقیقت برای قربانی کردن او برای الهه دیانا: این اوراکل گفته است که تنها پس از قربانی کردن ایفی ژنی ، خدایان می توانند بادهای ملایم مورد نیاز برای حمل کشتی های یونانی به تروا را از بین ببرند......

کتاب ایفی ژنی

ژان راسین
ژان راسین، زاده ی 22 دسامبر 1639 و درگذشته ی 21 آپریل 1699، نمایشنامه نویس برجسته ی فرانسوی بود.راسین در پیکاردی در خانواده ای از طبقه ی متوسط به دنیا آمد و در دو سالگی مادر و در چهار سالگی پدر خود را از دست داد. او پس از این نزد مادربزرگ و پدربزرگش بزرگ شد و تحصیلات کلاسیک را فرا گرفت. پس از مرگ پدربزرگش در سال 1649، راسین به همراه مادربزرگ خود به صومعه ی پورت رویال رفت. او در مدارس کوچک پورت رویال، آیین ژانسنیوس را که توسط حکومت کاتولیک فرانسه باطل شناخته شده بود، فرا گرفت و به مطالعه ی گست...
قسمت هایی از کتاب ایفی ژنی (لذت متن)
ایفی ژنی: از بازداشتن من دست برگیر! برو، آئه گین! بازگرد به سوی مادرم! باید آرام سازیم خدایان خشمگین. بنگر از بهر نهفتن این خون شوم بخت از دیدگان ایشان، کدامین توفان آمادهٔ فرودآمدن است، کدامین توفان؟ دریاب جایگاهی را که شهبانو بدان فروافتاده! ببین که چگونه سراسر سپاه با گریز ما به مخالفت برخاسته! با چه گستاخی بسیاری از هر سمت وسویی اینان، نیزه های تیزشان را نموده اند به چشمانمان. شهبانو مدهوش شده است، نگهبانانْ ما را به کنار می کشانند...

آه، بپذیر که من او را بگریزانم! چون این کار جان وی را به خطر می افکند، و بگذار بی آن که این جا چشم در راه یاریگران ناتوان بمانم، بهل تا از مدهوشی وی بهره ای بسنده بجویم! افسوس دارم از واگویه اش! خود پدرم، با نجات دادن من دستور داده جان بسپارم، خود پدرم! آئه گین: او، بانوی من؟ یعنی چه؟ چه روی داده است مگر؟ ایفی ژنی: آشیل، که آتش تیزی داشت، او را اهانت روا داشته است مگر. لیکن پادشاه، که از وی در نفرت فراوان باشد، از من نیز انتظار انزجار دارد. بنابراین چنین قربانی دهشت باری را به من فرمان می دهد.

او خواسته های خود را از زبان آرکاس به من بازگو نموده است، آری، آئه گین! او مرا از هر سخنی با وی بازداشته است. آئه گین: آه، بانوی من! ایفی ژنی: آه، کیفر! آه، چه سرسختی بی نظیر و ناشنیده ای! ای خدایان نرم منش! شما تنها مرا درخواسته بودید زندگانی. درگذریم و گردن نهیم. امّا اینک چه می بینم؟ ای خدایان! آشیل؟