1. خانه
  2. /
  3. کتاب روایت یک کودکی سخت

کتاب روایت یک کودکی سخت

4.75 از 2 رأی

کتاب روایت یک کودکی سخت

نفرت،عشق،زندگی
Itinéraire d'une enfant maltraitée
٪10
202000
181800
معرفی کتاب روایت یک کودکی سخت
این کتاب روایت‌گر زندگی دختری است که از مصائب جنگ جهانی دوم جان به در می‌برد، اما پس از جنگ، این‌بار در خانواده خودش قربانی بدرفتاری پدر و مادرش می‌شود. تنها راه آزادی او مخالفت‌کردن با آن‌هاست. لیلیان زیلبرستاین روانکاو، با کار روی خاطرات خودش و بیمارانش، سازوکار روان‌شناختی‌ «نفرت رهایی‌بخش» را می‌کاود: «نفرت برای من ضروری بود چون تنها راهی بود که می‌توانستم از موضع قربانی بیرون آیم. اما چگونه می‌توان از این نفرت فراتر رفت و به عشق رسید؟» شناخت سیستم حفاظت‌کننده نفرت می‌تواند کمکمان کند با گذشته دردناکمان به صلح برسیم و از آن رهایی یابیم. این اثر روایتی صادقانه درمورد سازوکار بقا و روش‌های مقابله با بدرفتاری‌های دیگران است.
درباره لیلیان زیلبرستاین
درباره لیلیان زیلبرستاین
لیلیان زیلبرستاین یک روانکاو و روانشناس است، او در دانشگاه پاریس-VII تدریس می کرد. او در سال 1938 به دنیا آمد و از تبعید اجتناب کرد و از خشونت نازی ها فرار کرد. او در حال حاضر در پاریس زندگی می کند.
قسمت هایی از کتاب روایت یک کودکی سخت

من پدرم را به طور کامل در ذهنم ساخته ام. او در سال ۱۹۳۹ ناپدید شد و من آن زمان یک ساله بودم. در دوران کودکی من هیچ کس دربارة او حرفی نمی زد. به مرور زمان، به این سکوت خانوادگی بدگمان شدم. تنها حضور پدرانه ای که قبل از جنگ تجربه کردم حضور پدربزرگم بود؛ اما او مسن بود و من می دانستم که او پدر مادرم است. مادرم بسیار از پدرش صحبت می کرد و من خیلی دوستش داشتم. چرا من پدر نداشتم؟ بعد از جنگ، بزرگ ترها درمورد تبعیدشدن و کشته شدن پدربزرگ و مادربزرگم، دایی ها و پسردایی هایم صحبت می کردند. اما هیچ وقت از پدرم صحبتی نشد. چرا؟ این را هم می دانستم که این مردی که بعد از جنگ با مادرم زندگی می کند پدرم نیست...

نظر کاربران در مورد "کتاب روایت یک کودکی سخت"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

عالیه بهترین کتابی که خوندم این بوده

1402/05/09 | توسطکاربر سایت
3
|