شرم درمانی و درک و درمان شرم مزمن دو مفهوم مهم در روانشناسی ارتباطی و عصبزیستی هستند. شرم درمانی اغلب به عنوان فرآیندی اجتنابناپذیر در روابط انسانی تلقی میشود و از نظر عصبزیستی به تأثیرگذاری بر عملکرد مغز و سیستم عصبی مرتبط است.
شرم درمانی از منظر ارتباطی:
از منظر ارتباطی، شرم درمانی به عنوان یک عامل مهم در تأثیر گذاری بر ارتباطات انسانی مورد مطالعه قرار میگیرد. شرم میتواند به عنوان یک عوامل تعیینکننده ارتباط میان افراد و گروهها باشد. وقتی فرد در مواجهه با وقوع شرم، خود را آسیبپذیر و ناکارآمد میبیند، ارتباطات او ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند.
ارتباطات کیفیت بالاتری برقرار میکند. از این نظر، فرآیند درمانی میتواند به فرد کمک کند تا شرمآوری را کاهش دهد و از طریق افزایش درک از معنی و اثر شرم در زندگی اجتماعی، ارتباطات بهتری را تجربه کند.
شرم درمانی از منظر عصبزیستی:
از منظر عصبزیستی، شرم به عنوان یک واکنش عاطفی تا حدی توسط سیستم عصبی مدیریت میشود. وقتی شخص مواجه با شرم میشود، قسمتهای مختلف مغز و سیستم عصبی فعال میشوند. بهعنوان مثال:
لوبهای جلویی مغز: این بخشهای مغز نقش مهمی در کنترل عواطف و تصمیمگیریهای انسان دارند. وقتی فرد شرم میکند، این بخشها افزایش فعالیت میکنند.
سیستمهای عصبی خودکار: شرم ممکن است با تغییرات در سیستمهای عصبی خودکار (مانند افزایش ضربان قلب و ترشح عرق) همراه باشد.
منطقههای مغز مرتبط با حافظه: شرم میتواند باعث ایجاد خاطرات ناخوشایند شود که در آینده تأثیرگذاری بر رفتار و عواطف انسان داشته باشد.
درمان شرم مزمن معمولا نیاز به ترکیبی از رویکردهای ارتباطی و روانشناسی دارد. افراد میتوانند از رویکردهای درمانی مانند مشاوره روانشناختی و تواناییهای اجتماعی بهرهبرند تا درک بهتری از شرم داشته باشند و راهکارهایی برای مدیریت و کاهش آن پیدا کنند. همچنین، تمرینهای مربوط به تنظیم عواطف و افزایش خودآگاهی نیز میتوانند به افراد کمک کنند تا با شرم بهتری مقابله کنند.
کتاب شرم درمانی