همیشه شنیدهایم که «بهشت زیر پای مادران است»، اما آیا همهی مادران مهرباناند؟ مادر نیمتاج که چنین نیست. کتاب نیمتاج داستان دختری به همین نام است که زندگی خود را از زمان به دنیا آمدن در سال 1303 روایت میکند. زندگی این دختر سراسر رنج و سختی است.
مادر نیمتاج همیشه او را آزار میدهد؛ کارهای سخت را به او میسپارد و کتکش میزند و دعوایش میکند. اما قهرمان داستان نسترن صحرایی به این راحتیهای تسلیم نمیشود. او نهتنها از مادرش الگو نمیگیرد، بلکه تصمیم میگیرد کاملا بر خلاف او عمل کند و برای فرزندانش مادری نمونه باشد. و اینچنین است که کتاب نیمتاج به عاشقانهای از جنس محبت مادرانه بدل میشود.
رمان نیمتاج داستان زنی قدرتمند است که دشواریهای زیادی را تاب میآورد و تسلیم سرنوشت نمیشود، زنی که با تحمل سختیها، زندگی خود را میسازد و تبدیل به بزرگ خاندان میشود، زنی که میتواند الگویی باشد برای هر آن کس که ناملایمات زندگیْ امید او را ناامید کرده است.
کتاب نیمتاج