گیسسیاه تکدختر جهانگیر خان از زن دومش ماه تابان است. او وقتی به دنیا میآید که همهی اعضای خاندان منتظر پاقدم یک پسر و وارث هستند، اما گیسسیاه تمام تصورات آنها را نقش بر آب میکند. با این حال او از محبت خانواده ازجمله زن اول پدرش تاجماه خانم برخوردار میشود و به برکت ثروت پدرش حتی در روزهای قحطی هم در رفاه و خوشی زندگی میکند.
تا اینکه بالاخره گیس سیاه بزرگ میشود و تاجماه خانم برای او خواستگار شازدهای پیدا میکند. اما مشکل اینجاست که گیسسیاه اصلا دلش نمیخواهد ازدواج کند. بهتر است باقی داستان عشق در سالهای قحطی را از زبان نگین پوراسلامی بخوانید.
این داستان در بستر زمانی سال 1297 آغاز میشود و وقایع آن در طهران قدیم به وقوع میپیوندد. درونمایهی غالبی که در رمان حاضر به چشم میخورد کلیشههای جنسیتی و سنتی نسبت به جنس زن است که به نوعی ظلم و نابرابری را در سطح جامعهی ایران آن سالها به نمایش میگذارد.
از سوی دیگر با خواندن این رمان بخشی از وقایع تاریخی و مشکلات رفاهی آن روزگار پیش چشمتان مجسم خواهد شد. باید دید شخصیت اصلی داستان داستان قادر به تعیین سرنوشت خود و تجربهای عاشقانه خواهد بود یا مجبور است تحت فشار خانواده به یک ازدواج سنتی تن در دهد؟
این داستان با زبانی محاوره و لحنی عامیانه نوشته شده و در شمار رمانهای گفتوگومحور قرار دارد. در اینگونه آثار معمولا گفتوگوها نقش پررنگی در پیش بردن ماجرا و روایت داستان دارند و درونیات شخصیتها را به خوبی نمایان میکنند.
کتاب عشق در سالهای قحطی