قصه یا داستان، تاریخی طولانی دارد، اما داستان کوتاه پیشینه چندان بلندی ندارد. با وجود این، داستان کوتاه، جزء جداییناپذیر همه زبانهای جهان است. گروه بزرگی از نویسندگان و منتقدان داستان کوتاه بر این باورند که داستان کوتاه باید سه ویژگی داشته باشد: نخست باید به قدری کوتاه و جذاب باشد که در یک نشست خوانده شود. دوم آنکه تمام اجزای داستان، در خدمت ایجاد یک تأثیر معین که مورد نظر نویسنده است، سازماندهی شوند و سوم آنکه داستان کوتاه باید از هر عنصر و جزء اضافی و حشو که به آفرینش آن تأثیر مورد نظر نویسنده کمک نمیکند، عاری باشد. داستانهای کوتاه نه تنها از نظر مضمون و محتوا، بلکه از نظر سبک، هدف و تأثیری که باقی میگذارند، و نیز حالوهوای داستان، گوناگون و متفاوتند.
نویسندگان داستان کوتاه، هر یک سبک ویژه خود را دارند. از طریق سبک است که نویسندگان بهطور عمده، به تأثیری که میخواهند بر خواننده خود بگذارند، دست مییابند. سبک در داستان کوتاه چیزی نیست جز چیدمان واژگان، جملهها، پاراگراف و سر آخر آفرینش یک متن.
داستان کوتاه همچون بوم نقاش، کوچک و محدود است. بنابراین، طرح داستان، شخصیتها و ویژگیهای آنها، از همان آغاز باید برای خواننده و ناگزیر برای نویسنده عیان باشند.
از نظر حالوهوا، یا خلقوخو هم، داستان کوتاه، یا بهتر است بگوییم نویسندگان داستانهای کوتاه، متفاوت و گوناگونند. گاه حتی بعضی نویسندگان میتوانند در حالوهواهای گوناگون، آثار درخشانی بیافرینند. داستان کوتاه میتواند حالوهوای جدی داشته باشد، یا بذلهگو و شیرین و کنایهآمیز بیان شود یا حتی عبوس و تلخ یا پرشور و انقلابی باشد.
از نظر هدف، داستان کوتاه را میتوان در دو گروه بزرگ طبقهبندی کرد: ادبیاتگریز و ادبیاتمتعهد. ادبیاتگریز تنها برای لذت و سرگرمی آفریده میشود و میخواهد اوقات فراغت ما را دلپذیر کند؛ اما هدف مهم داستان کوتاه متعهد، آن است که خواننده را نه تنها از مشقت تکرار و روزمرگی زندگی برهاند؛ بلکه و حتی مهمتر از آن، این است که دنیای خواننده را بزرگتر و پهناورتر کند و به آن عمق و ژرفا ببخشد. داستان کوتاه متعهد البته که باید جذاب، دلنشین و سرگرمکننده باشد، اما ارزش واقعی آن، در این است که پرسشهای مهمی را در ذهن خواننده خود برانگیزد و گاه بکوشد بدون آنکه آزادی اندیشیدن او را سلب کند، زمینه یافتن پاسخ پرسشهای او را فراهم آورد. تنها در این صورت است که خواننده داستان کوتاه به بینش دست مییابد یا بینش خود را پهناورتر و عمیقتر میکند.
خواننده ادبیاتگریز تنها از توالی رویدادها یا گوناگونی شخصیتها لذت میبرد؛ اما خواننده داستان کوتاه متعهد، از ورای رویدادهایی که نویسنده روایت میکند و از ورای سبک و حالوهوایی که نویسنده برای خلق اثرش بر میگزیند؛ به معنا و آن تأثیری که نویسنده در پی انتقال آن به خواننده است، دست مییابد و در نهایت در بینش نویسنده سهیم میشود.
اگر خواننده بتواند در بینش نویسنده سهیم شود، آنگاه درمییابد که نویسنده برای انتقال این بینش با چه قابلیتی توانسته است عناصر داستان کوتاه را سازماندهی کند، خواننده را به مطالعه اثر برانگیزد، پرسشهایی را مطرح کند، و با زمینهچینی، او را به سوی مضمون یا محتوا سوق دهد و سرانجام در او خودآگاهی یا بینش را پدید آورد یا تقویت کند.
چهارده داستان کوتاه که در این مجموعه گردآمدهاند، از نظر سبک و حالوهوا متفاوتاند، اما در هدف یگانهاند. همه آنها میخواهند نه تنها لذتبخش و دلپذیر باشند و خواننده را از مشقت تکرار زندگی برهانند، بلکه دنیای او را پهناورتر و ژرفتر کنند، پرسشهای قابل تعمق را در او برانگیزند و بکوشند بینش آزادیخواهانه، عدالتجویانه و انسانمحورانه را پدید آورند یا تقویت کنند.
کتاب رهایی