شاهکار ماجرایی جک لندن.
با سرزندگی و قدرتی قابل توجه.
پژوهشی دقیق درباره ی تأثیرات محیط بر هویت ما.
البته در همین سورتمه ی کوچک، مقداری وسایل و آذوقه نیز گذاشته بودند. توله گرگ، پیشتر دیده بود که سگ ها را به سورتمه می بندند، بنابراین هنگامی که خودش را برای نخستین بار به آن بستند، بی تابی و وحشیگری نکرد. قلاده ای دوجداره با خزه ی نرم دور گردن سپیددندان بستند و دو تسمه چرمی را هم به چرم دیگری متصل کردند که بر سینه و پشت حیوان قرار داشت، بند بلندی به چرم سینه بسته بودند که برای کشیدن سورتمه مورد استفاده قرار می گرفت. شش سگ دیگر، با توله گرگ به سورتمه بسته شدند که نه یا ده ماه از عمر آن ها می گذشت، ولی سپیددندان بیشتر از هشت ماه نداشت.
او روی پلکان کلبه ی چوبی نشسته و به سورتمه کش خیره شده بود، سورتمه کش نیز با نگاه مأیوسان ای حرفش را تصدیق کرد. هر دو نگاهی به سپیددندان انداختند که به انتهای زنجیر محکمش بسته شده بود و با حالتی وحشیانه می غرید و موهای اندامش را راست کرده بود. او سعی می کرد خودش را از زنجیر خلاص کند و به سگ های دیگر حمله کند. سگ ها از دست مت کتک زیادی خورده بودند و می دانستند باید سپیددندان را به حال خود بگذارند، از این رو همگی در فاصله ی دوری از سپیددندان خوابیده بودند و به او کاری نداشتند.
ویدن اسکات گفت: «این گربه رام نمی شه.» مت با حالت اعتراض گفت: «من چیز زیادی از اون نمی دونم. شاید خون سگ توی رگ هاش باشه، ولی از چیزی مطمئنم.» مرد سورتمه کش مکثی کرد، سرش را به علامت تأیید تکان داد و نگاهی به کوهی از پوست های گوزن انداخت که روی هم جمع کرده بودند. اسکات با لحن جدی گفت: «هرچی می دونی بگو، زود باش.» مرد سورتمه کش با دستش اشاره ای به سپیددندان کرد و گفت: «سگ یا گرگ هیچ فرقی نداره، اون قبلا رام و اهلی بوده.»
این رمان، نام خود را به عنوان یکی از محبوب ترین آثار داستانی در قرن بیستم مطرح کرد کرد و باعث شد «جک لندن» به پُردرآمدترین نویسنده ی عصر خود تبدیل شود.
جک لندن در این رمان، واقعیت جامعه ی آمریکا را فاش می کند و آن را مورد نقد و نکوهش قرار می دهد.
شاهکاری برای تمام سنین یکی از کتابایی که قراره برای چندین بار بخونمش. با بهترین کلمات و توصیفات دقیق در باب رشد و تکامل و تربیت ذهن خام یک حیوان منو شگفت زده کرد. فقط ترجمه آقای محمد قاضی رو بخونید
کتابی که منو عاشق رمان و کتاب کرد هیچ وقت فراموشش نمیکنم .
هر کتابخونی یه کتاب داره که اونو با این دنیای کتاب و کتابخونی و کلمهها و چجوری فتح هر جمله آشنا کرده. سپیددندان کتابی بود که کلاس سوم خوندم. قبلش هم خیلی کتاب میخوندم، اما مطمئنم این فرق داشت. خلاصه که خیلی خوب توی وجودم نشست، شخصا بهتون ترجمه بهار اشراق از انتشارات قدیانی رو توصیه میکنم.
من کتابهای بسیار زیادی در ژانرهای مختلف مطالعه کردم و این جزو اولین کلاسیکهای من بود حتما بهتون پیشنهاد میکنم ترجمه بهار اشراق رو بخونید فوق العاده تصویر سازی میکنه و باعث غرق شدن ذهنتون در دنیای پر تلاطم گرگی دو رگه میشه (:
"حالا سپید دندان شرمساری را میشناخت. آتش او را آزرده بود ولی خنده آدمها خیلی بیشتر او را آزرد!"💔 خیلی دوست داشتنی بود
من نشر افق رو خوندم خوب بود ولی کلا کتابهای نوجوان قدیانی رو خیلی بیشتر دوست دارم. البته ازین نشر بیشتر ترجمههای سارا قدیانی رو خوندم و نمیدونم ترجمه بهار اشراق چطوره اما انتشارات با کیفبتیه
ترجمه بهار اشراق رو از همین انتشارات خوندم فوق العاده ست فوق العاااااده
این کتاب اولین رمان طولانی بود که خوندم و باعث شد عاشق کتاب خوندن بشم.❤ دو بار خوندم. خیلی قشنگه
این کتاب فکر کنم دومین کتاب کلاسیکی بود که من خوندم و خیلی خیلی قشنگ بود🥲 من از نشر افق خوندم ترجمه خیلی خوب بود👍🏻 کتابیه که دوست دارم حتما برگردم سرش
این کتابو پیشنهاد میدم و از نظر من با اختلاف از باقی آثار جک لندن بهتره. حتما از انتشارات قدیانی یعنی ترجمه بهار اشراق تهیه کنید کیفیتش خیلی خوب بود و از متن و همه چیش راضی بودم.
من با ترجمه بهار اشراق خوندم و متاسفانه ایرادهای نگارشی داره و بعضی قسمتها روان ترجمه نشده. انتشارات علمی فرهنگی رو نخواندم ولی تو نمایشگاه کتاب دیدم، کتاب خیلی کوچیکه و به راحتی نمیشه بازش کرد...
واقعا برام جای سواله نشر علمی فرهنگی طوری این اثرو چاپ کرده که نمیشه کتابو باز کرد! نکنید آقا ما بابت کتاب پول میدیم
کتابی جالب و متفاوت با ترجمه بی نظیر استاد محمد قاضی