پسرم کبد نداشت، شنیدی که، پس من باید می جنگیدم و می جنگیدم و یا آن ها او را می کشتند. نه این اختیار خداوند است! اگر می خواهی کاری در یک بیمارستان بزرگ درست انجام شود، اولین چیزی که باید برایش آماده باشی جنگ است. این که تلاش کنی خوب رفتار کنی و آرام باشی تا از تو خوششان بیاید هیچ نتیجه ای ندارد. منظورم این است که نهایتا تو بیماری در حال مرگ که آرام تر از جسدی یک ساله است، تحویل می گیری. اما ما اقوام بیماران نمی توانیم تحمل کنیم که خیلی خوب رفتار کنیم. جنگ!... باید به تو بگویم که این یک جنگ است. مانند چند روز پیش که من به آن ها گفتم اگر بچه کبدی ندارد، پس بروید و یک کبد برایش پیدا کنید. اگر می خواهی بجنگی باید چند تکنیک را بلد باشی، بنابراین من یک چیزهایی خوانده بودم و به آن ها گفتم، نوزادان بدون روده با رودهٔ مصنوعی درمان شدند، بنابراین شما باید بتوانید یک کبد مصنوعی پیدا کنید.