در دامنه کوهها و مراتع زیبای آلپ دختر جوانی بهنام فلورینا زندگی میکرد. تابستان فلورینا بههمراه خانوادهاش خانه و مزرعه خود را ترک میکرد. فصل گرما را در ییلاق به سر میبردند. در راه فلورینا و پدر و مادرش مراقب بزها و گوسفندان بودند. برادرش هم با خوشحالی آنها را با ساز بادی خود در مسیر حرکت سرگرم میکرد.
فلورینا سبد بزرگی در دست داشت، برای تمام مرغها و جوجههایش. غروب آفتاب به کلبه خودشان رسیدند. همه خوشحال بودند که وسایل خانه سر جایش است. حالا دیگر زمان چریدن دامها در مراتع زیبای کوهستانی و زندگی دامداری در علفزارها است.
کتاب فلورینا و پرنده کوچک