1. خانه
  2. /
  3. کتاب سوء ظن

کتاب سوء ظن

3.25 از 2 رأی

کتاب سوء ظن

Der Verdacht
٪15
120000
102000
معرفی کتاب سوء ظن

بازرس بارلاک یک سال فرصت دارد تا زندگی کند ، اما او آرام نمی گیرد.

وقتی بازرس بارلاک متوجه می شود که یک جراح سوئیسی موفق شباهت زیادی به یک جنایتکار جنگ بدنام نازی دارد ، سوءظن درون او شروع به رشد کردن می کند - آیا آنها می توانند یک شخص باشند؟ بازرس بیمار که مصمم به افشای هیولای پشت ماسک جراح است ، خود را در کلینیک اختصاصی دکتر مورد معاینه قرار می دهد. اما همه چیز طبق برنامه ریزی های او پیش نمی رود و به زودی بارلاک متوجه می شود که مورد رحمت طعمه ی خودش قرار گرفته است. آیا او قبل از اینکه خیلی دیر شود راهی برای نجات خودش پیدا می کند؟
داستان اینگونه شروع می شود که بازرس هانس بورلاخ ، که در پایان کار خود و مبتلا به سرطان ، در حال بهبودی از یک عمل جراحی است شاهد این است که چگونه دوست و دکترش ساموئل هونگرتوبل هنگام دیدن عکسی در مجله ای که می خواند ، رنگ پریده و عصبی می شود.
سوء ظن یک کتاب رمز و رازگونه ی تاریک در مورد مبارزه ی یک مرد در حال مرگ برای از بین بردن شروری است که در کمین دیدگان است.
فردریش دورنمات (1921-1990) نویسنده و درام نویش سوئیسی بود ، مشهورترین آثار روی در میان نمایشنامه هایش "ملاقات" و "فیزیکدانان" بود که باعث شهرت وی به عنوان یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان در زبان آلمانی شد. او همچنین چهار رمان جنای بسیار معتبر نوشت - تعهد ، قاضی و جلاد او ، سوءظن و اعدام عدالت .
درباره فریدریش دورنمات
درباره فریدریش دورنمات
فریدریش دورنمات (Friedrich Dürrenmatt) نمایشنامه‌نویس و رمان‌نویس برجسته سوئیسی در پنجم ژانویه (۱۵ دی) ۱۹۲۱ در یکی از روستاهای اطراف شهر برن در کشور سوئیس متولد شد. پدر دورنمات کشیشی معتقد و متدین و پدربزرگش شاعری بذله‌گو و سرشناس بود که به خاطر شعرهای انتقادآمیز سیاسی که می‌سرود به او لقب شاعر سیاسی پرخاش جو داده بودند. تأثیر ویژگی‌های این دو نفر بر دورنمات بسیار زیاد بود، چنان‌که این تأثیر را به آسانی در بیشتر نوشته‌های این نمایشنامه‌نویس شهیر می‌توان مشاهده کرد.
دورنمات در ۱۳ سالگی همراه با خانواده راهی پایتخت شد. در این شهر پس از اتمام دوران متوسطه وارد دانشگاه شد و بر اساس تأثیری که از پدر و پدربزرگش گرفته بود در رشته علوم دینی، فلسفه و ادبیات آلمانی به تحصیل پرداخت. پس از تحصیل در رشته ادبیات و فلسفه، چندی در کش و قوس بود که نقاشی را حرفه خود قرار دهد یا نویسندگی را. به زودی حرفه نویسندگی را برگزید، اما نقاشی را هم هرگز کنار نگذاشت. تابلوها و طرح‌های او آشکارا نشان می‌دهد که تئاتر برای او پلی میان نقاشی و ادبیات است. در جوانی، نقد تئاتر و نیز رمان‌های جنایی هم می‌نوشت. پس از چند سال وارد دانشگاه زوریخ شد و در رشته هنر و فلسفه ادامه تحصیل داد. اما پس از مدتی فشار مالی و فضای کلی دانشگاه و پرداختن به ادبیات نمایشی او را از ادامه تحصیل بازداشت. این نویسنده که ثروت پدری نداشت به کار نگارش مشغول شد و کتاب مشکلات تئاتر را به رشته تحریر درآورد. او برای امرار معاش به نوشتن نمایشنامه‌های رادیویی روی آورد و از این راه پول خوبی به دست آورد، چنان‌که موفق شد مشکلات مالی خانواده را که شامل همسر و سه فرزندش می‌شد از این راه تا حدود زیادی حل کند.
نخستین نمایشنامه دورنمات در سال ۱۹۴۷ با عنوان این نوشته شد عرضه شد. داستان این اثر بر اساس جنگهای قرن ۱۶ میلادی در اروپا به رشته تحریر درآمده بود. دومین نمایشنامه خود را یک سال بعد با عنوان نابینا نوشت. این اثر داستان غم‌انگیز دوک نابینایی است که با از دست دادن پسر و دخترش که عزیزترین بستگانش هستند، روحش چنان آزار می‌بیند که احساس می‌کند در پایان زندگی قرار دارد و عریان در کوچه و خیابان پرسه می‌زند و به بیان درونیات خود با خداوند می‌پردازد.
قسمت هایی از کتاب سوء ظن

حالا اگر قانونی وجود داشته باشد، فراتر از آدم ها و فراتر از میزان قدرت آن ها چی؟ قانونْ قانون نیست، بلکه قانونْ قدرت است؛ این شعار بالای آن درهایی نوشته شده که پشت آن ها داریم تلف می شویم. هیچ چیز در این دنیا آنی نیست که باید باشد. همه اش دروغ است. وقتی می گوییم قانون، منظورمان قدرت است. وقتی کلمه قدرت را به زبان می آوریم، به ثروت فکر می کنیم. وقتی هم کلمه ثروت را از دهان خارج می کنیم، امیدواریم که از گناهان این دنیا لذت ببریم. قانونْ گناه است؛ قانونْ ثروت است؛ قانونْ توپ و تانک است، شرکت های بزرگ است، احزاب است. تمام چیزهایی که ما می گوییم منطق دارد، جز این جمله که قانونْ قانون است. این جمله دروغ محض است. ریاضی دروغ است، خرد، شعور، هنر همه اش دروغ! شما چی می خواهید بازرس؟ بدون اینکه از ما بپرسند پرت مان می کنند در این خراب آباد، نمی دانیم برای چی؛ نشسته ایم و خیره ایم به کهکشان، عظمتی از هیچ و عظمتی از همه چیز، اسراف بی معنی. به این ترتیب زندگی می کنیم برای مردن، به این ترتیب نفس می کشیم و حرف می زنیم، به این ترتیب عاشق می شویم، و به این ترتیب بچه دار می شویم و نوه دار، تا با آن هایی که دوستشان داریم و از گوشت خودمان به وجودشان آورده ایم، به مرداری تبدیل بشویم، تا تبدیل بشویم به عناصری مرده و بی تفاوت، که خودمان ترکیبی از آنها هستیم. ورق ها بر خورده اند، با آنها بازی شده و جمع شان کرده اند.

مقالات مرتبط با کتاب سوء ظن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب سوء ظن"
4 نظر تا این لحظه ثبت شده است

بله خیلی خوب بود .ارزش خوندن رو داده. هر ۳ کتاب رو خوندم .قول .قاضی و جلادش .سوء ظن.

1402/09/16 | توسطجوادی - کاربر سایت
0
|

خیلی کتاب جالبیه... واقعا ارزش خوندن داره... عالی عالی👏

1401/12/28 | توسطسهیل دمیرچی
0
|

به هیچ وجه کتاب خوبی نیست ، داستانی که از اول انتهاش معلومه ، شخصیت پردازی‌های افتضاح و تسنعی ، روده درازی‌های تکراری و هجوِ نویسنده و تا امروز بی معنی‌ترین کتابی که خوندم

1400/09/26 | توسطکیارش - کاربر سایت
3
|
پاسخ ها

نقدِ بی منطق موقوف

1400/12/28|توسطامیرعلی ذاکری
7

جناب منقد ادبی، تصنعی با ص نوشته میشه نه با س.

1402/09/10|توسطیه بیسواد هستم - کاربر سایت
0

جلد اول از سه گانه پلیسی جذاب از دورمانت عزیز

1399/07/09 | توسطمحمد جواد آزادی مقدم
0
|