رمان "برآمدن آفتاب زمستانی" نوشته رضا جولایی، داستان پسری نوجوان به نام کامیار است و به تصویر کشیدن آنچه که بر او و خانوادهاش در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۲۳ اتفاق افتاده است، میپردازد. در این دوره تاریخی، ایران با فشارهایی همچون حکومت رضاشاه، بازداشت روشنفکران، مرگ مشکوک ارانی و حبس طولانی بزرگهای اندیشمند مواجه بوده است. در بین این هرج و مرج، صدای جنگ و فتنههای داخلی نیز بلند شده است.
رضا جولایی با نگارشهایی واقعبینانه و دقیق، حال و هوای انسانها را در موقعیتهای حساس و تاریخی به تصویر میکشد، انسانهایی که میان طوفانهای تاریخی قرار گرفته و به انتخابهایی چالشبرانگیز مواجه شدهاند. در زمانی که بیگانگان ایران را در قبضه دارند و زندگی روزمره با قحطی و نبود امکانات پایهای مانند آب و نان همراه است، جوانان ایرانی میان زندان و ناامیدیهای روزمره مبارزه میکنند. جولایی با زبانی غنی و تصویرسازیهای قوی، بازیگران این صحنه تاریخی را به نمایش میگذارد، افرادی که در تلاش برای نقشآفرینی در تاریخ هستند، چه این نقش به یادگار بماند یا همانند طرحهایی بر برف زودگذر باشد.
کتاب برآمدن آفتاب زمستانی