کتاب سوء قصد به ذات همایونی

Zate Homayooni
کد کتاب : 13959
شابک : 978-6002295293
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 277
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 13
زودترین زمان ارسال : ---

سوء قصد به ذات همیونی
Zate Homayooni
  • 120,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: جویا جویا
    نویسنده:
کد کتاب : 54997
شابک : 978-2000461487
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 296
سال انتشار شمسی : 1374
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب سوء قصد به ذات همایونی اثر رضا جولایی

"سوء قصد به ذات همایونی" اثر "رضا جولایی"، داستانی است جذاب و خواندنی که در اواخر دوران مشروطه رخ می دهد. "رضا جولایی"، داستان را با ترور "محمدعلی شاه" آغاز نموده و سپس روایت زندگی یکایک افراد دخیل در ترور را به همراه نحوه ی آشنایی شان با همدیگر، از کودکی تا حال به تصویر می کشد. به این ترتیب هر یک از فصول کتاب "سوء قصد به ذات همایونی" مختص به یکی از این افراد بوده و "رضا جولایی" در لا به لای این فصل ها، نقش سایر افراد مرتبط به ترور را نیز بیان می کند. در انتهای داستان "سوء قصد به ذات همایونی" سرنوشت و سرانجام این افراد را پس از اتفاق اقتادن ترور در می یابیم.
این اثر موفق شده تصویر قابل توجهی را از شرایط فرهنگی و اجتماعی در دهه ی بیست تهران در اختیار مخاطب قرار دهد. شخصیت پردازی درخشان و قابل باور "رضا جولایی" در تلفیق با چندین شخصیت حقیقی، جنبه ی پویایی به داستان داده است و با وجود اینکه رمان "سوء قصد به ذات همایونی" به طور غالب از دریچه نگاه سوم شخص روایت می شود، لحن کنایی و طعنه های نویسنده به عملکرد و افکار شخصیت ها، فضایی مفرح و جذاب را در خواندن آن به وجود می آورد. این داستان گیرا و پرحادثه که حاصل تسلط نویسنده بر فضای اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن دوره ی تاریخی است، آن چنان در گره زدن اتفاقات حقیقی با تخیل و قصه پردازی موفق بوده که خواننده را به هیچ وجه دچار دوگانگی نخواهد کرد و قصه ای یکپارچه و جذاب را پیش روی او خواهد گذاشت.

کتاب سوء قصد به ذات همایونی

رضا جولایی
رضا جولایی متولد سال 1329 در تهران است. کتاب‌های «حکایت سلسله پشت کمانان»، «جامه به خوناب»، «شب ظلمانی یلدا»، «حدیث دردکشان»، «تالار طرب‌خانه»، «جاودانگان»، «نسترن‌های صورتی»، «باران‌های سبز» و «سیماب و کیمیای جان» از آثار این نویسنده‌اند.
قسمت هایی از کتاب سوء قصد به ذات همایونی (لذت متن)
تا سال ها بعد هربار رفتار تازه ای در شخصیت او پیدا می کرد، ته دل از او خوف داشت نه برای آن که می توانست مثل آب خوردن، نفس انسانی را خفه کند و لحظه ای بعد به آرامی غذایش را تا آخر بخورد؛ بی رحمی را در وجود خیلی ها دیده بود. این مرد مقوله ی دیگری بود. از ظلماتی که در وجود او موج می زد می ترسید.

و در اصل شاید حقی برای شما وجود ندارد. دل تان را الکی خوش کرده اید. هرکس که کار کرد حق دارد؟ ابدا، هر کس که زور دارد حق دارد. حق بدون زور شوخی است. لطیفه است برای آدم های قلدر. شما حتا حق نفس کشیدن هم ندارید. می توانند نفس تان را هم ببرند و نمی توانید اعتراض کنید مگر آن که زور داشته باشید. اما یک نفر آدم مفلوک چه زوری دارد؟ صد نفر چی؟ هزار نفر؟ ده هزار و صد هزار ای… از طریق پیوستن به تشکیلات است که می توانید نفس کشیدن را شروع کنید.

ستاره ها در آسمان می درخشید. روز نهایی نزدیک بود. آیا عدالت به اجرا در می آمد؟ وقتی جوان تر بود فکر می کرد یک شبه می شود دیوارها را ویران کرد. به تدریج متوجه شده بود جامعه، مردم و کل جهان پچیده تر از آن است که بتوان تصور کرد. یاد گرفت که صبور باشد. در عین شتاب در کار جهان، می بایست انضباط و ظرافت با دقت بسیار مرعی شود و در عین حال آموخت که معنای عدالت در هر اقلیم و زبان و جماعت صدها تفسیر و معنا دارد. یک بار از خود پرسیده بود آیا به دنبال سراب نیست.