آخرین اثر رضا جولایی که بهتازگی انتشار یافته، «جاودانگان» نام دارد. این رمان کوتاه را جولایی سال 76 نوشت و نسبت به دیگر آثارش تفاوتهای ساختاری دارد؛ تفاوت هم در محتوا و هم در سبک و نگارش آن. این نویسنده پیشتر با نگارش رمانهای «سوءقصد به ذات همایونی»، «شکوفههای عناب» و «یک پرونده کهنه»، تسلط به تاریخ و توازنکردن آن با قصه و شکل روایت را به عنوان سبک خود ارائه کرد.
قصه و راوی قصه درباره مأموری است که برای رسیدگی به شکایات افرادی به قصبهای بینام و نشان آمده است. پس از ورود به قصبه متوجه میشود خانهها همه خالی از سکنه هستند. یک نفر او را به قصری راهنمایی میکند و اذعان میکند شاهزاده این قصبه در این قصر زندگی میکند. بعد از آشنایی راوی با افراد خانواده -پسر، دختر و همسر شاهزاده- متوجه میشود شکایتها همه از این شاهزاده بوده است. شاهزاده میگوید برای تفریح به این قصبه آمدهاند و دائم در اینجا ساکن نیستند. موقعیت غریبی برای راوی ایجاد میشود. او در نهایت مجبور به ماندن در قصر میشود تا شرایط به حالت طبیعی برگردد. شرایطی که برای راوی طبیعی نمیشود و مدام او را به پرتگاه دوزخ میبرد. راوی در وجودش گیر میافتد و چیزی نمیگذارد او از قصر خارج شود و هر شب افرادی مانند شبح بر او ظاهر میشوند. در اتاقهای این قصر گرگ و بچهگرگ وجود دارد. رفتار پیشخدمتان عجیبتر میشود.
کتاب جاودانگان