کتاب قتل اتسویا

Moartea lui O-Tsuya
کد کتاب : 12656
مترجم :
شابک : 978-6008066989
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 86
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1927
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب قتل اتسویا اثر جونیچیرو تانیزاکی

اتسویا ، یک شب زمستانی با شینسوکه فرار می کند. سیجی ، صاحب یک قایق تفریحی ، به او کمک می کند. مسیری که این دو طی کرده اند برگشت ناپذیر است...این کتاب با روایتی جذاب فضای فوق العاده حسی را به خواننده منتقل می کند. شما تا انتهای کتاب متوجه نخواهید شد که بر سر این زوج چه قرار است بیاید. فرار آنها در جامعه سنتی ژاپن یک تخطی گرایی بزرگ است. آنها به تمام ادای و رسوم و حرمت های پذیرفته شده درون جامعه پشت پا زده اند. واقعا چه بر سر آنها خواهد آمد.

جونیچیرو تانیزاکینویسنده ژاپنی کتاب« قتل اتسیا» است. او یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات مدرن ژاپن و شاید محبوب ترین رمان نویس ژاپنی بعد از Natsume Sōseki باشد.

برخی از آثار او دنیایی نسبتا تکان دهنده از مسائل جنسی و وسواسهای اروتیک مخرب را ارائه می دهند. برخی دیگر ، با شور و هیجان کمتر ، پویایی زندگی خانوادگی را در زمینه تغییرات سریع جامعه ژاپن در قرن 20 به تصویر می کشند.

غالبا داستانهای وی در چارچوب جستجوی هویت فرهنگی روایت می شود که در آن ساختارهای "غرب" و "سنت ژاپنی" در کنار هم قرار می گیرند. در مجموع می شود گفت که آثار او پیچیده، منحصر به فرد، بی پروا و تحریک آمیز است.

کتاب قتل اتسویا

جونیچیرو تانیزاکی
جونیچیرو تانیزاکی متولد ۲۴ ژوئیه ۱۸۸۶ درگذشته ۳۰ ژوئیه ۱۹۶۵ در ژاپن است. وی یکی از نویسندگان تاثیر گذار ادبیات مدرن در ژاپن به شمار می‌رود. در نوشته‌هایتانیزاکی می‌توان ظرافتی هنرمندانه را در به تصویر کشیدن ژاپن در حال پیشرفت قرن بیست را دید.داستان‌های او غالباً در چارچوب جست‌وجوی هویت فرهنگی روایت می‌شوند که در آن ساختارهای غرب و سنت ژاپنی در کنار هم قرار می‌گیرند.
قسمت هایی از کتاب قتل اتسویا (لذت متن)
بزرگ را جابه جا می کرد، که پایه هایی شبیه پای شیر داشت، زیر لب از سرمای گزیده ای که حکم فرما بود نالید و سپس دستش را کمی دراز کرد تا گوش پادو جوانی را بکشد که در کمال آسایش کنارش چرت میزد. داهای شوتا"، زود باش، پاشوا میدانم که در این هوای افتضاح اذیت می شوید ولی می خواهم یک تکه پا بروی مغازه أکینا آن، نبش خیابان مورا ماتسو" (دو کاسه تمپورا سویا بیاوری، می توانی هر چه دوست داشته باشی به حساب من انتخاب کنی!»

فکر خوبی است حالا که بیدار شده ام، دارم کم کم احساس گرسنگی و سرما می کنم. این طوری قبل از آمدن رئیس و زنش شکمی از عزا در می آوریم. شوتا پس از ادای این جملات مصمم کیمونواش را بالا زد، کلاه بزرگ و گردی را که بالای جعبه ته آویزالاییه بان آورد و بدون اتلاف وقت، با اراده ای خلل ناپذیر از آستانه در گذشت تا خودش را به دست طوفان برف و بوران بسپرد. شینوکه پس از آنکه پیشخوان را مرتب و در خزانه را قفل کرد، ورودی اصلی مغازه را بست. اواخر بعدازظهر، وقتی صاحب مغازه به همراه زنش خارج شده بود تا به بوتسویا نزد قوم و خویش هایی برود، که رچی هینی شده بودند، به شینسوکه گفته بود احتمالا شب دیروقت بر می گردند، حتی ممکن است با توجه به شرایط تا صبح روز بعد آنجا بمانند، بنابراین امیدوار است او به دقت در مغازه را ببندد، شینسوکه با یادآوری این سفارش، فانوس به دست رفت پرمدره وارسی کند