کتاب "اتاق قرمز" مجموعه داستانی است متشکل از شش داستان که توسط " ادوگاوا رانپو"،بنیان گزار ادبیات پلیسی ژاپن نوشته شده است.
کتاب "اتاق قرمز" هم مانند دیگر آثار رانپو،علاقه او به داستان های معمایی و فانتزی را نشان میدهد.اتاق قرمز در داستان،اتاقی است که در آن افراد دور هم جمع میشود و هیجان های هولناک زندگی خود را باهم به اشتراک میگذارند.در یک شب فردی جدید به جمع اضافه میشود و داستان قتل را که مرتکب شده است برای دیگران بازگو میکند.
داستان های کتاب اتاق قرمز عبارتند از:
کرم ابریشم
صندلی انسانی
دو زندگی پنهان
اتاق قرمز
پرتگاه
دوقلوها (اعترافات یک جانی محکوم به مرگ نزد کشیش)
پزشک ناشیانه سعی کرده بود او را تسلی دهد و دوباره گفته بود: «حقیقتا معجزه است. ستوان سوناگا تنها کسی نیست که در جنگ دست ها و پاهایش را از دست داده، اما تنها کسی که توانستیم نجات دهیم اوست. معجزه است، معجزه ای واقعی که به لطف پیشرفت پزشکی نظامی میسر شد و تبحر پزشک جراحش. این اتفاق بی تردید یک شاهکار بی نظیر پزشکی در دنیاست!»
خانم عزیز، آیا می توانم امیدوار باشم که شما فردی ناشناس را که برایتان نامه نوشته و بی شک اذیتتان کرده است خواهید بخشید؟… تصمیم گرفته ام در این نامه پیش شما به جنایت هولناکی که مرتکب شده ام اعتراف کنم.
علاقه ای مشترک به هیجانات شدید و غیرعادی این هفت مرد را به هم نزدیک می کرد، هفت مردی که امشب به شکلی رسمی در اتاق قرمز که مخصوصا برای آن ها مهیا شده بود گرد آمده بودند. من هم یکی از اعضای این گروه بودم؛ در مبل های گودی که رویه ای از مخمل ارغوانی داشت راحت نشسته و آماده بودیم تا حرف های سخنران آن روز را بشنویم.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
واقعا داستان هاش جذاب و هیجان انگیز بود از اون کتاب هایی بود که همیشه یادت میمونه واقعا پیشنهادش میکنم
سبک و عالی. قلم ادوگارا رانپو فوق العادست. بهترین داستانای این کتاب از نظرم اتاق قرمزو مخصوصا صندلیه انسانیه ولی متاسفانه اصلا داستان اول کتابو متوجه نشدم .اگر کسی متوجه شده ممنون میشم به منم توضیح بده
متوسط بود. کتاب جنایات مرموز دکتر مرا داستانهای بهتری داشت.
نمیدونم برعکس همه دوستان که کتاب رو دوست داشتن من اصلا خوشم نیومد و به نظرم مثل برشهای از فیلمهای مختلف بود
عجب داستان هایی... و عجب نویسنده ای !
کتاب خوبیه و ارزش خوندن داره؛ حجم کتاب کمه (119 ص) و متشکل از 4 یا 5 داستانه. در ژانر جناییه و به نظرم نوع نگاهش به ژانر جنایی کمتر دیده شده. به نظرم جذابترین داستانش صندلی انسانی بود. در کل توصیه میکنم بخونید.
داستانهای خیلی خوبی داره حتما بخونیدش
واقعاااا محشرههه خیلی خوبه داستاناش و مخصوصا پایانش جوریه که آخر همشون بهت زده میشی واقعا عالیه
عالی بود پیشنهاد میکنم حتما بخونید
کتاب جالبیه اما از نظر موضوعات روانشناختی زیاد امتیاز بالایی نمیگیره اما داستانهای صندلی انسانی و دو زندگس پنهان بسیار عالی بودن
خیلی دوسش دارم خیلی زیاد. کتابی از نویسندهی موردعلاقه من. ترجمه عالی ، متن روان و به شدت جذاب ، با اینکه این کتاب نزدیک ۱۰۰ سال پیش نوشته شده اما از خیلی از کتابهای امروزی با ژانر مشابه صد پله بالاتره. داستانهای کاملا نو و نگاهی متفاوت. من همه کتابهای این نویسنده رو خوندم و به نظرم همشون عالی هستن و بینهایت لذت بردم.
خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم . البته باید بگم از یه جایی به بعد انگار داستانها شبیه هم و قابل پیشبینی میشدن ولی خب بازم جذابیت خودشونو داشتن . 💯 نکته مهممم برای همه ! اصلا کتابو با اولین داستانش شروع نکنید چون خیلی مزخرف و حال بهم زن بود ! البته بازم سلیقه منه ولی به نظرم با داستان صندلی انسانی شروع کنید امتیازم به کتاب : ⭐⭐⭐⭐
به نظرم صندلی انسانی بهترین داستان این کتاب بود :) 😀
من کتابو خریدم داستان اولش رو ۴ صفحش رو خوندم رفتم پس دادم😅
با دیدنِ ژانر این کتاب تمایل به خوندنش پیدا کردم(ژانر معمایی) اما حسی که بیشتر در متن داستانهای کتاب به مخاطب دست میده حسِ ترس و دلهره ست و داستان در شوک و تعلیق به اتمام میرسه... کتابی که باعث میشه که با نویسنده از دید تاریکتری به مسائل و انسانها نگاه کنید... که خب این موضوع میتونه برای برخی از خوانندهها کاملا جذاب باشه و برای برخی مثل من دلیلی برای ارتباط برقرار نکردن با کتاب باشه.
داستان مبل انسانی از این کتاب, یکی از بهترین داستانهای کوتاه بود تا حالا خوندم. مو به تنم سیخ شد.
این کتاب عالیه،به خصوص خود داستان اتاق قرمز
یکی از بدترین کتابهایی که خوندم. مجموعهی این داستانهای کوتاه رو میشه به نوعی پریشان نویسیهای نویسنده دونست. مجموعهها داستان کوتاههای خیلی بهتری موجوده. بنظرم وقتتون رو حروم همچین کتابی نکنید.
با شما موافق نیستم،دوست من،این کتاب عالیه.
بهگمانم شما با سبکوسیاق ادگار آلن پو آشنا نیستین. چون این نویسنده (ادوگاوا رانپو) با همون حسوحال و نثر آلن پو این مجموعه داستان رو نوشته. با اندکی سرچ میتونین متوجه بشین. و من به شما پیشنهاد میکنم که یک بار دیگه روی جملهای که فرمودین فکر کنین. بدترین نسبت به چه داستانی؟😄
احساس میکنم کتاب نظم کتاب نویسنده هایی مثل آگاتا کریستی رو نداشت که تهش از هر سر نخ به یک نتیجه برسه و بیشتر شبیه برشی از داستان بود ... . انگار که سکانسی از یه سریال یا فیلم رو ببینی و این جذاب بود
خیلی دلم میخواد بخونمش