«بردبری» با این اثر ثابت می کند که استاد قالب داستان کوتاه در ادبیات آمریکا است.
داستان های فراموش نشدنی «بردبری».
کتاب «سرزمین اکتبر» به مسحور کردن و ترساندن مخاطبین ادامه می دهد.
کشوری که همیشه آخر سال است. کشوری که تپه هایش، خود مه و رودخانه هایش خود ابر آلودگی است، آنجا که ظهرش تندگذر است و شفق و شبش پاسفت کنان، و نیمه شبش نمی گذرد.
این کشوری است برآمده از سرداب ها، زیر سرداب ها، خاکه زغال، کمدها، زیرشیروانی ها و پستوها. این کشوری که مردمش خزان وارند و تنها افکار سرد از ضمیرشان می گذرد.
اگر به چیزی بیش از اندازه باور داشته باشی، جایی برای ایده های جدید نخواهی داشت.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
این کتاب به فروشی بیش از 10 میلیون نسخه ای دست یافته، تحسین منتقدان را برانگیخته و نام خود را به عنوان یکی از برجسته ترین رمان های قرن بیستم مطرح کرده است.
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
توی سه تا از داستانهای این کتاب، یکی از شخصیتها دچار پارانویا هست و هر سه داستان زیبا و جذابن. داستان آدم کش کوچولو که مادر یک نوزاد فکر میکنه بچهی کوچیکش قصد کشتنش رو داره. داستان جمعیت که در آن مردی پس از تصادف، در مورد جمعیتی که بالای سر تصادفها جمع میشن دچار شک و تردید میشه. و داستان باد که مردی فکر میکنه که باد به دنبالش هست. باقی داستانها به جز داستان آخر زیبا بودند. البته فقط یکی از داستانهای کتاب علمی تخیلیه.