1. خانه
  2. /
  3. کتاب انگار گفته بودی لیلی

کتاب انگار گفته بودی لیلی

نویسنده: سپیده شاملو
5 از 1 رأی

کتاب انگار گفته بودی لیلی

you said Leili
انتشارات: مرکز
ناموجود
125000
معرفی کتاب انگار گفته بودی لیلی
کتاب "انگار گفته بودی لیلی" رمانی است خیره کننده به قلم "سپیده شاملو" که توانسته "برنده ی جایزه ی بهترین رمان اول سال 1380 از بنیاد گلشیری" شود. این رمان یک اثر روان شناختی است که تلاش می کند با نگاهی منتقدانه و اجتماعی به ذهنیت زنانه بپردازد و کاراکترهای مرد داستان را از دریچه ی این نگاه زنانه ببیند.
"سپیده شاملو" قصه ی پویا و زنده ی خود را با مرگ آغاز می کند. مرگ علی نوربخش در بمباران تهران، که زندگی با او و همچنین مرگ او، فصل اول رمان را به روایت همسرش شراره تشکیل می دهد. شراره با مخاطب قرار دادن علی، از زندگی خودش با او می گوید و این سرآغازی برای بقیه ی قصه می شود. داستان با ماجرای دوران نامزدی و ازدواج آن ها و مسافرت و کوهنوردی و عاشقانه هایی از این دست پی گرفته می شود و به قصه ی مستانه و محمود می رسد؛ مستانه خواهر علی است و زمانی که داستان به او می رسد راوی قصه تغییر می کند و مسئولیت روایت داستان بر عهده ی مستانه قرار می گیرد. او نیز از قصه ی زندگی خود می گوید و به مرگ علی می رسد تا اینکه باز داستان را به شراره بسپرد و اتفاقاتی که پس از مرگ علی رخ داده، از زبان شراره بازگو شود. "انگار گفته بودی لیلی" با ارتباط مستانه و شراره و سیاوش، که پسر اوست، ادامه می یابد به نقطه ای می رسد که فراموش کردن علی ناگزیر است؛ در این بین قراری که شراره با یک آشنای قدیمی برای سفر خارج می گذارد، سیاوش را آزرده می کند و داستان "انگار گفته بودی لیلی" با جنبه های مختلف در هم پیچیده اش ادامه می یابد.
درباره سپیده شاملو
درباره سپیده شاملو
سپیده شاملو کارشناسی زبان انگلیسی دارد. مدتی مقالاتی دربارهٔ سینما نوشت و با انتشار رمان انگار گفته بودی لیلی به عنوان داستان‌نویس مطرح شد.
ویژگی های کتاب انگار گفته بودی لیلی
  • برنده ی جایزه ی بهترین رمان اول سال 1380 از بنیاد گلشیری
قسمت هایی از کتاب انگار گفته بودی لیلی

شاید اگر او تنها از محمود می گفت ، از خودش و محمود ، یا حتی از فرقه می گفت می توانستم گوش کنم . اما از تو می گفت . برای همین هم نتوانستم تحمل کنم . اسمش را هر چیزی می خواهی بگذار . حسادت ، حماقت یا دیوانگی . آرام از اتاق آمدم بیرون و لهش هیچی نگفتم . نگفتم من هم تو را می شناسم . طوری حرف می زد که انگار نه انگار تو دست مرا گذاشته بودی روی گونه ات و گفته بودی ، کوچولو . " طور " حرف زدنش نگذاشت بنشینم کنارش و برایش از تو بگویم . شاید اگر هر " طور " دیگری هم حرف می زد ، چون از تو حرف زده بود ، ناراحت می شدم و همین کار را می کردم . شاید مستانه راست می گفت . من حسادت می کردم . حتی به غم تو ...

روزها عکاسی میکردم. بعضی ها می آمدند داد میزدند که از عکس راضی نیستند. خودشان بودند. نمی خواستند باشند. پشت دوربین مدام به خودم میگفتم بگذار ژست بگیرند. بگذار تظاهر کنند به آنچه نیستند. آن را میخواهند. آن لحظه را براشان ثبت کن. نمیتوانستم. انگار انگشتم نمیتوانست دگمه را فشار بدهد مگر در لحظه قطعی، که تظاهر نبود. در لحظه ای که آن چه میخواستند پنهان کنند،آشکار میشد.

نظر کاربران در مورد "کتاب انگار گفته بودی لیلی"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

در طول کتاب حال تهوع داشتم. و با هر کلمه‌اش دلم می‌خواست اشک بریزم.

1401/07/11 | توسطImfarza
0
|

این کتاب با لحن زیبایی که داشت بیشتر منو جذب کرد. کتاب درباره دغدغه زنی هست که شوهرش را در بمباران از دست می‌دهد. فضای کتاب مربوط به جنگ نیست مربوط به احساسات درونی شخصیتهای زن کتاب مستانه و شراره هست. من فک نمی‌کردم مستانه همچین زندگی داشته باشد یعنی دختری با شرایط ایده ال بود که یک انتخاب زندگی اون رو تحت تاثیر قرار داد. شراره شخصیت اصلی داستان در تمام زول داستان ذهنش درگیر لیلی هست که همسرش بر زبان آورده و به نظرم این قضیه به نوعی مربوط به کشف خود شراره نیز هست. کشف احساسات و تصمیم گیری برای ادامه زندگی. کتاب حس خوبی داشت.

1401/06/13 | توسطاسماعیل زارعی
0
|
پاسخ ها

سلام وقت بخیر بالاخره لیلی کی بود؟ من نفهمیدم

1402/06/17|توسطمرجان - کاربر سایت
0

داستان این کتاب درباره شراره زنی هست که شوهرش فوت کرده و در حال روایت حرف هایی هست که با شوهرش در میان نگذاشته. نثر کتاب خیلی خوب بود و شخصیت‌های دیگه داستان به خوبی توصیف شده بودندو موضوعاتی از جمله عشق و مرگ به خوبی در داستان مطرح میشه و خواننده را تحت تاثیر قرار میدهد.

1399/06/19 | توسطسمیرا ستوده
4
|
پاسخ ها

سلام وقت بخیر ببخشید بالاخره لیل کی بود؟

1402/06/17|توسطمرجان - کاربر سایت
0