1. خانه
  2. /
  3. کتاب دوشیزه بریل

کتاب دوشیزه بریل

پیشنهاد ویژه
5 از 1 رأی

کتاب دوشیزه بریل

Miss Brill
٪20
72000
57600
معرفی کتاب دوشیزه بریل
دوشیزه بریل که عنوان کتاب نیز برگرفته از همین نام است داستان پیرزنی است که یکشنبه ی هرهفته روی نیمکتی می نشیند و از تماشای گروه موسیقی و حرکات و رفت و آمد های مردم، گوش دادن به حرف کسانی که رو به رویش می نشیند و… لذت می برد.

اما این یکشنبه کمی با بقیه یکشنبه ها فرق دارد …
درباره کاترین منسفیلد
درباره کاترین منسفیلد

کتلین مَنسفیلد مری (به انگلیسی: Kathleen Mansfield Murry) نویسنده داستان کوتاه نوگرای اهل نیوزیلند بود. تخلص او کاترین منسفیلد بود. همانند بسیاری دیگر از نویسندگان بزرگ داستان کوتاه (چخوف، موپاسان و پو) کاترین منسفیلد در جوانی مرد. او پس از یک دوره زندگی فوق العاده نامتعارف در سال 1923 از بیماری سل درگذشت. آوازه‌ی نویسندگی او در گرو چهل و دو داستان کوتاه و یک مجموعه‌ی نقد و یک دسته نامه‌ی افشاگر و یک سفرنامه‌ی زیباست.

منسفیلد با نام اصلی کتلین بیچم دختر یک بانکدار توانگر نیوزیلندی بود. در پانزده سالگی به انگلستان رفت و دیگر، جز یک بار در سال بعد، هرگز به میهنش بازنگشت. بااین‌همه، شماری از بهترین داستان‌های او در نیوزیلند کودکیش رخ می‌دهند. در بزرگسالی، همیشه یک بیگانه، یک خارجی بود. در اروپا گشت، در انگلستان و آلمان و ایتالیا زیست، در فرانسه مرد، و در حاشیه‌ی گروه‌هایی مانند بلومزبری یا درویشانی که واپسین روزهای عمرش را در فونتن‌بلو با آنان گذراند زندگی کرد. دوستانش کولی‌ها و هنرمندان بودند. شخصیت گودران در زنان عاشق لارنس و بیاتریس گیلری در ضد و نقیض آلدوس هاکسلی ظاهر ملهم از او هستند. او و ویرجینیا وولف دوستان خوبی نبودند. (وولف پس از خواندن یکی از داستان‌های منسفیلد گفت: کار او تمام است!) بهترین رابطه‌ی او در بزرگسالی با جان میدلتون بری بود که در سال 1918 با او پیمان زناشویی بست، پس از مرگ او مری نامه‌ها و یادداشتهایش را تدوین کرد و در ترویج اسطوره‌ی کاترین منسفیلد به عنوان هنرمند محکوم به فنایی که همیشه کامل زندگی کرد بسیار کوشید.
قسمت هایی از کتاب دوشیزه بریل

وای که چقدر جذاب بود! او خیلی لذت می برد! چقدر دوست داشت اینجا بنشیند و همه چیز را تماشا کند. دقیقا شبیه یک نمایش بود. چه کسی باور می کرد که آسمان پس زمینه، نقاشی نشده است؟ اما نقاشی نبود، چون یک سگ قهوه ای کوچولو پرید وسط این صحنۀ با شکوه و سپس آهسته از آن خارج شد، مانند یک سگ کوچولوی «نمایش»، سگی کوچولو که چیز خورش کرده بودند. چیزی که دوشیزه بریل کشف کرد این بود که همین باعث شده بود صحنه آن قدر هیجان انگیز باشد. آن ها همگی روی صحنه بودند. صرفا تماشاچی نبودند، صرفا تماشا نمی کردند؛ بلکه بازی هم می کردند. حتی او هم نقشی داشت و هر یکشنبه به اینجا می آمد. بی تردید اگر نمی آمد غیبتش معلوم می شد؛ هرچه باشد او هم در اجرا نقشی داشت. عجیب است که قبلا هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بود!

هوا خیلی هوای خوشی بود. لکه های زرد و بزرگی آسمان آبی را پوشانده بود ...، اما میس بریل خوشحال بود که رأیش بر این قرار گرفته بود که پالتوی خزش را بردارد. هیچ نسیمی نمی آمد. اما وقتی دهان را باز می کردی، نوعی سرمای خفیف همانند خنکای یک لیوان آب یخ، قبل از نوشیدن، احساس می شد. هر چند وقت یک بار، برگی که معلوم نبود از کجا آمده است، چرخ می خورد و از هوا به زمین می افتاد.

بقیه ی مردم روی نیمکت ها و صندلی های سبز رنگ نشسته بودند. هر یکشنبه کارشان همین بود. دوشیزه بریل اغلب متوجه چیز خنده داری تقریبا در مورد همه ی آن ها شده بود. آنها مرموز، ساکت و تقریبا همه پیر بودند. طوری نگاه می کردند که انگار همین الان از اتاق های کوچک و تاریک و یا حتی از درون گنجه ها و قفسه ها بیرون آمده اند.

مقالات مرتبط با کتاب دوشیزه بریل
نگاهی به دوستی های میان نویسندگان بزرگ
نگاهی به دوستی های میان نویسندگان بزرگ
ادامه مقاله
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب دوشیزه بریل" ثبت می‌کند