«استخوان های خورشیدی» سال ۲۰۱۶ منتشر شد و بسیاری از جوایز ادبی ان سال را برنده شد. «این رمان، جریان سیال ذهن یک مرد ایرلندی میان سال به نام مارکوس کانوی را ثبت می کند که بسیار شبیه به مونولوگ های مولی بلوم در رمان اولیس نوشته ی جیمز جویس است. این کتاب همچون یک جمله ی رودمانند نگاشته شده… استخوان های خورشیدی، یک رمان تجربی موفق محسوب می شود اما بیش از آن، یک داستان انسانی پسندیده است.» این رمان در سال ۲۰۱۶ برنده جایزهٔ کتاب سال BGE ایرلند، در همان سال برنده جایزه ادبی گلداسمیت، در سال ۲۰۱۷ نامزد دریافت جایزه ادبی من بوکر و در سال ۲۰۱۸ برنده جایزه ایمپک دوبلین شد.استخوان های خورشیدی از سوی بسیاری از نشریات و مراکز فرهنگی به عنوان یکی از کتاب های برگزیدهٔ سال انتخاب شده است.
تا از ابتذال و یأسی که در زندگی روزمره مان بر ما مستولی می شد عبور کنیم، به گونه ای که در عشقی که راه مان را به سمتش یافته بودیم، درهم پیچیدیم، لحظه ی ذوب شدنی که در آن، از ما، فقط آن چیزی که خالص و حقیقی است به جا بماند، هر چیز دیگری بسوزد و نابود شود و ما را با احساس هایی، برهنه رها کند، احساس هایی که برای ارزانی کردن بهترین هایمان به یکدیگر و به دنیایی که در اطراف مان ساخته بودیم، گشوده و آماده اند، و این چیزی بود که خوشبختانه در آن زمان به قدر کفایت اتفاق افتاد، تا در میان سالی به ما فرصت بدهد که پشت میز، روبه روی یکدیگر بنشینیم و نشان بدهیم که چنین شور و حرارتی، چنان که باید و شاید در ما وجود دارد و این بخش از ما، کوچک ترین تغییری نکرده است، در همین حال همه ی این افکار، چونان سیلابی مدام در من جریان دارند.
ترجمه کتاب واقعا فاجعست
دوست عزیز ، این رمان با فرم روایی جریان سیال ذهن ترجمه شده و طبیعیه که خواندن این رمان برای هر خواننده ای آسان نباشه.
همین پاراگراف منتخب از کتاب، نشان دهندهی ترجمهی ضعیف کتاب است. ترجمهی کلمه به کلمه بدون انتها. در متون انگلیسی بسیاری جملات به شکل استمراری نوشته میشوند و برخی افعال درون جمله حذف میشوند. مترجم نباید با نویسنده جمله را ادامه دهد. بلکه باید جملات را تقطیع کرده و جایی نقطه گذارد. چیزی که اکثر قریب به اتفاق افرادی که ترجمه انجام میدهند- از پیشکسوت تا مبتدی- رعایت نمیکنند و به این شکل ما با جملاتی طویل و گنگ مواجهیم.
اگر همه کتاب همینطور ترجمه شده باشه ظاهرا ترجمه پاکیزه و بی عیب و هنرمندانه ای شده