کتاب بگذار دنیای بزرگ بچرخد

Let the Great World Spin
کد کتاب : 1641
مترجم :
شابک : 978-600-7061-30-5
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 564
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

برنده جایزه ملی کتاب آمریکا 2009

برنده جایزه ایمپک دوبلین 2011

از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز

معرفی کتاب بگذار دنیای بزرگ بچرخد اثر کالم مک کان

کتاب بگذار دنیای بزرگ بچرخد، رمانی نوشته ی کالم مک کان است که اولین بار در سال 2009 به انتشار رسید. در صبح یکی از روزهای پایانی تابستان سال 1974، مردم منهتن بی حرکت ایستادند و فقط به برج های دوقلو چشم دوختند. بندبازی اسرارآمیز بر روی طنابی که میان دو برج کشیده شده، در حال دویدن، رقصیدن و پریدن است. زیر او در خیابان ها، چند زندگی معمولی با قلم هنرمند کالم مک کان به ماجراهایی خارق العاده تبدیل می شوند: راهبی تندرو و ایرلندی مجبور می شود با شیاطین درون خود مواجه گردد؛ گروهی از مادران برای گرامیداشت یاد فرزندان کشته شده ی خود در جنگ ویتنام، گرد هم می آیند اما کشمکش هایی میانشان اتفاق می افتد؛ زندگی دختری هنرمند و جوان پس از یک حادثه ی تصادف اتومبیل دگرگون می شود و تیلی که در سی و هشت سالگی مادربزرگ شده، تلاش می کند تا به هر قیمتی از خانواده ی خود مراقبت کند.

کتاب بگذار دنیای بزرگ بچرخد

کالم مک کان
کالم مک کان، زاده ی 28 فوریه ی 1965، نویسنده ای ایرلندی است.مک کان در دوبلین به دنیا آمد و اکنون در نیویورک زندگی می کند. او استادی برجسته در عرصه ی تدریس نویسندگی خلاق در کالج هانتر نیویورک است و سابقه ی فعالیت در بسیاری از دانشگاه ها و کالج های سراسر دنیا را در کارنامه دارد. آثار مک کان به بیش از 35 زبان ترجمه شده اند.
نکوداشت های کتاب بگذار دنیای بزرگ بچرخد
A rich vision of the pain, loveliness and mystery of New York City in the 1970s.
نگاهی غنی به دردها، زیبایی ها و اسرار شهر نیویورک در دهه ی 1970.
Goodreads

McCann's most ambitious novel yet.
بلندپروازانه ترین رمان مک کان تا به حال.
Barnes & Noble

Mesmerizing.
مسحورکننده.
The Seattle Times

قسمت هایی از کتاب بگذار دنیای بزرگ بچرخد (لذت متن)
عشق کاری می کنه توی بدنی غیر از مال خودمون بیدار بشیم.

ادبیات می تونه به ما یادآوری کنه که هنوز تمام زندگی نوشته نشده؛ هنوز داستان های بسیار زیادی برای گفتن هست.

شاید ساده لوح بود، اما این براش اهمیتی نداشت؛ گفت ترجیح می ده با صداقت و روراستی بمیره تا این که به یه بدبین دیگه تبدیل بشه.