محمدرضا کاتب یکی از متفاوتترین رماننویسان ایران است که جهان ویژۀ خودش را در رمانهایش خلق کرده است؛ جهانی که شباهتی به جریان معمول رمان فارسی ندارد. او در این دو دهه، رمانهای ضدجریانی نوشته است. این روند با رمان «هیس» شروع شد که نقطۀ عطفی در کارنامۀ او بود؛ رمانی که بعد از گذشت بیش از 20 سال همچنان خوانده میشود و میتوان گفت یکی از رمانهای ماندگار فارسی است. کاتب در این سالها جوایز متعددی هم دریافت کرده است.
«لمس» هم در ادامه رمانهای قبلی نویسنده است که تن به روایتهای معمول نداده و سعی کرده است باز هم روایتی خلاقانه و نو ارائه بدهد. کاتب معتقد است: «نو شدن، قابلیت به کار بستن مفاهیم و ابزارها به منظور رسیدن به حدود تازه و متحرک برای یافتن زوایای تازه است برای اینکه بتوانیم جهان ناموجود خود را احضار و یا خلق کنیم. با نو شدن دائم است که میتوانیم با خودمان که دائم در تغییر هستیم همسفر شویم.» به نظر میرسد او در رمانهایش به این گفتۀ خودش پایبند است و تلاش میکند جهانی نو و تازه خلق کند. این نو بودن را هم در شکل روایت میبینیم و هم در شخصیتپردازی.
«لمس» روایتگر سرگذشت آدمهایی است که خواسته یا ناخواسته در بزنگاهی خاص از زندگی با بخشی از چهرۀ واقعی خودشان روبهرو میشوند و حالا نمیدانند چطور باید با آن چهرهای که روبرویشان است، کنار بیایند.
داستان با قتل یا مرگی خودخواسته آغاز میشود؛ مرگی که باعث میشود صبور، که نزدیکترین فرد به مقتول است و کار سیاسی میکند، بازداشت شود. از آنجا که زندگی مقتول در ابهام و غیرقابلباور است، باعث میشود هرچه صبور بیشتر از زندگی مقتول بگوید، بیشتر در مظان اتهام قرار بگیرد. صبور درنهایت برای مبراشدن از اتهام به بازی عجیبی دست میزند که کمکم خودش و بازپرس پرونده را در این بازی دفن میکند.
«لمس» در ادامۀ رمانهای متفاوت دیگر کاتب همچون «هیس»، «پستی»، «وقت تقصیر»، «رامکننده»، «بالزنها» و... است. «لمس» گزینۀ مناسبی است برای علاقهمندانی که به دنبال صدایی تازه و جهانی ویژه در ادبیات فارسی هستند.
کتاب لمس