همسایه ی من نوعی پیش غذای مکزیکی شش لایه و عالی درست می کند. او پنیر، آووکادو، خامه ترش، لوبیا، کاهو و گوجه فرنگی را لایه لایه روی هم می چیند. لایه هایی که هریک به تنهایی خوشمزه است اما ترکیب این طهم های مکمل با یکدیگر نتیجه ی بسیار خوشایندی به دست می دهد. من کوشیده ام در صفحات این کتاب کاری شبیه به آن بکنم: ارائه ی مواد تشکیل دهنده انسان ها. اجزایی که به گونه ای طبیعی، یکپارچه و به هم پیوسته با یکدیگر عمل می کنند. این فهرست ها می توانند به شما کمک کنند تا عمق شخصیت داستانی خود را تجسم کنید. بعضی از ویژگی ها را به کار ببرید یا اینکه از همه ی آن ها استفاده کنید. بعضی از ویژگی ها را به خواننده نشان دهید و برخی دیگر را در ذهن خود نگه دارید. استفاده از همه ی ویژگی های غلیظ ممکن است شخصیت را اغراق آمیز کند.
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
کاراکترهایی پیچیده که وجهی تاریک در وجود آن ها به چشم می خورد
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
وقتی در حال نوشتن یک داستان هستید، باید تصمیم بگیرید که راوی قصه چه کسی است و داستان را برای چه کسانی تعریف می کند
هدف اصلی برای اغلب داستان سرایان این است که کاری کنند مخاطبین، داستان آن ها را کامل بخوانند