یک بار کفش کتانی اش روی تخته سفالی لقی کیده و خراشیده شد و او ترسید که همه صدایش را شنیده باشند. یک لحظه محکم به بام چ ید. منتظر بود چراغها روشن شوند، اما حتما این صدای غیر منتظره فقط به گوش خودش بلند به نظر آمده بود، چون خانه همانطور تاریک و ساکت بود.
بعد از اینکه کارها و حوادث عمدة داستان را کارگردانی کردید نقشه کارهای خاصی را بکشید که شخصیت شما انجام می دهد تا طرح اسم را گسترش دهد. سپس نقش خود را عوض کنید و از کارگردان د یگر تبدیل شوید. از خودتان بپرسید چگونه شخصیت شما این کار می کند؟ مثلا شخصیت کلاس سومی شما چگونه با چنین مهارتی ب هشت را می بندد یا یک دانش آموز دوره آمادگی چگونه به کندی و بلتی هست را روی تخته سیاه می نویسد؟ اگر شخصیت اصلی شما با بام خانه ای بالا برود و پایین بیاید. چگونه این کار را انجام مید ابتدا به زنجیره ای از کارهایی فکر کنید که برای بیرون رفتن، بالا رن هجره، رفتن روی بام، و پایین آمدن از آن لازم است انجام شود همانطور که پشت صفحه کلید رایانه خود نشسته اید دستها و پاهایت را حرکت دهید و باز شان کنید؛ طوری که انگار دارید همه این کارها را یک به یک انجام می دهید. بعد همه این کارها را یادداشت کنید
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
کاراکترهایی پیچیده که وجهی تاریک در وجود آن ها به چشم می خورد
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
وقتی در حال نوشتن یک داستان هستید، باید تصمیم بگیرید که راوی قصه چه کسی است و داستان را برای چه کسانی تعریف می کند
هدف اصلی برای اغلب داستان سرایان این است که کاری کنند مخاطبین، داستان آن ها را کامل بخوانند