1. خانه
  2. /
  3. کتاب غروب پروانه

کتاب غروب پروانه

نویسنده: بختیار علی
4.5 از 1 رأی

کتاب غروب پروانه

Ghoroob-e Parvaneh
انتشارات: نیماژ
٪15
280000
238000
معرفی کتاب غروب پروانه
رمان غروب پروانه نوشته ی بختیارعلی، نویسنده ی کردتبار اهل سلیمانیه ی عراق است. او نویسنده ای بسیار پرکار است که برای بیش از پانزده سال در عراق نتوانست به علت سانسور شدیدی که در آن کشور حکمفرما بود آثار خود را به چاپ برساند و سرانجام مجبور شد به آلمان مهاجرت کند. حالا او بیش از 25 سال است که در آلمان زندگی می کند و موفق به نوشتن و نیز انتشار کتب متعددی شده است. آثار او به زبان های زیادی در سراسر دنیا ترجمه می شود.
رمان از زبان خندان کوچولو روایت می شود. خندان کوچولو خواهر پروانه است و داستان رمان نیز عمدتا حول پروانه و ماجراهای او و اتفاقاتی که برایش می افتد می گردد. این وقایع همه از زبان خندان کوچولو روایت می شود. پروانه دختری است آزاد اندیش در فضایی خفان آور و مردسالار. او می کوشد با جامعه ی سنتی خود مبارزه کرده و حق و آزادی اش برای زندگی را به دست بیاورد. پروانه عاشق می شود و چون جامعه ی سنتی او این عشق را بر نمی تابد پروانه تصمیم می گیرد با معشوق خود از آن شهر فرار کند اما قرار نیست فرار راه حلی برای تمام مشکلات آنها باشد.
بختیار علی در تمامی رمان هایش می کوشد فضای خفان آور کشورش را به خوبی ترسیم کرده و آن را مورد نقد و نهی قرار دهد. نام کتاب غروب پروانه به غروبی برفی و غمگین اشاره می کند که در انتهای رمان به تصویر کشیده می شود.
غروب پروانه رمانی تلخ اما واقعی و زیبا است که خواننده با خود همراه کرده و بر او اثر می گذارد.
درباره بختیار علی
درباره بختیار علی
"بختیارعلی" رمان نویس، شاعر و نظریه پرداز اندیشمند کرد عراقی است. او در سال 1960 در شهر سلیمانيه ی کردستان عراق چشم به جهان گشود و در همانجا تحصیلات مقدماتی و متوسطه را به پایان رساند وسپس در دانشگاه های شهرهای " سلیمانیه " و " هولیر "(اربیل) به تحصیل در رشته زمین شناسی پرداخت تا اینکه در تظاهرات دانشگاه سلیمانیه درسال ۱۹۸۳ مجروح شد. بدین ترتیب بود که دانشگاه را رها کرد وتمام وقت خود را صرف آفرینش ادبی کرد. در همان سال بود که قصیده ی " سرزمین " که قدیمی ترین قصیده از مجموعه قصیده های او می باشد را سرود. همان قصیده که 9 سال بعد آن را در مجموعه شعر " گناه " و " کارناوال " چاپ کرد.
با راه افتادن دوباره ی جنگ های داخلی میان احزاب سیاسی کردستان عراق در سال 1994، "بختیار علی" کردستان را به نشانه اعتراض به این برادر کشی ها  ترک می کند و رهسپار سوریه می شود و بعد از 9 ماه زندگی در دمشق خود را به آلمان می رساند و تا سال 1999 در "فرانکفورت" اقامت می کند. در همان ایام به همراه جمعی از همراهان كرد خود، مجله "ره‌هه‌ند"(رهند) را در اروپا منتشر می کنند. او در همان سال به شهر "کلن" آلمان نقل مکان می کند و هم اكنون نیز مقيم آنجاست. بختيار على نخستین رمانش "مرگ دومین تک فرزند" را در سال 1997در سوئد منتشر کرد و یک سال بعد نیز دومین رمان خود با عنوان "غروب پروانه" توسط انتشارات "رهند" در استکهلم سوئد به چاپ رسانيد. وقتی هم  که رمان سوم او با عنوان "واپسین انار جهان" سال 2002 در سلیمانیه منتشر شد، اتفاقی جدید درعرصه ی رمان نویسی کردی روی داد و توجه فرهیختگان و نویسندگان و شاعران کرد را بر انگیخت.
بختیار علی همچنین یکی از شاعرانی بود که همراه با دکتر فرهاد پیربال، دیگر شاعر و نویسنده‌ی کرد، راه برون‌رفت از بحرانی که شعر کردی به آن دچار شده بود را پیدا کردند و با آثاری همچون «دروازه‌ها، عشق، جلاد، کتاب آدمکش‌ها، کارناوال، شهر، گناه، کار کردن در جنگل‌های فردوس" خدمت بزرگی به ادبیات کردی کرد.
رمان‌های "شهر موسیقیدانان سپید" و "غزل‌نویس و باغ‌های خیال" از آثار متاخر این رمان نویس مشهور نوگرا و فیلسوف کرد هستند که هر دو از جانب صاحب نظران ادبی از آثار جریان ساز و قابل توجه و تامل ادبیات امروز کردی قلمداد شده‌اند.
بختیار علی علاوه بر این، یکی از جدى ترين و تاثيرگذارترين روشنفكران معاصر كردستان با تاليفاتی نظرى و تحليلى است که بیشتر آنها را در مجله "رهند" به چاپ رسانده است و در اين زمينه كتاب هاى "ستيزه جويان ايمان" و "خواننده قاتل" را نیز نوشته است. عمده شهرت بختيارعلى در این زمینه به دلیل نوشتن نقدهاى بنيادينی است كه در آنها به نقد و تحلیل ساختارهاى فرهنگى، اجتماعى و سياسى حاكم بر كردستان پرداخته است. در اين ميان تقدس‌زدايى و نقد درونى راديكال وى از مفهوم موجود «هويت و ناسيوناليسم كردى" بسیار چشمگیر بوده و واكنش‌هاى گوناگون و متفاوت روشنفكران و سياسيون كرد وهمچنین واكنش خصمانه‌ى سنت‌گرایان را بر انگیخته است. از سوى ديگر تاليفات بختيار على مورد استقبال متجددان و جوانان علاقه‌مند واقع شده و موجى نو از مباحث نظرى را در ميان آنان به راه انداخته كه در نوع خود بى نظير است. او كارهاى تحليلى و مقالاتى نیز حول محور غرب‌شناسى دارد اما عمده شهرت وی به نو شتن چندین رمان و مجموعه شعر او بر می گردد.
آثار "بختیار علی" سرشار از شاعرانگی ناب و تجلی‌گاه خیال‌های ظریف و رنگارنگ و تصاویر نابی هستند که مخاطب را به یک سفر عمیق درونی خیالی دعوت می کنند. او در این مسیر ما را به کشف‌های جدیدی نایل می کند. کشف‌هایی که ما را به چالش با اندیشه‌های سطحی پیرامون‌مان وا می دارد و در این میان چشم‌اندازهای تازه‌ای را بر روی‌مان می گشاید که در آنها یک زیست انسانی آرمانی و به دور از تعصب های مستبدانه و فاشیستی متصور شده است.
نکوداشت های کتاب غروب پروانه

غروب پروانه لبریز است از فضاهای جادویی ناب و زبان شاعرانه بسیار بکر که نقطه عطفی است در ادبیات کرد. در این رمان، عشقستان نشانگر دنیای رویایی و سرشار از اندیشه والای انسانی خاص است که بختیار علی این را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده است.

شیرکو بیکس
قسمت هایی از کتاب غروب پروانه

آن غروب گفتم که سیلاب خون شهر را با خود می برد، گفتم: «گاوی روی زمین باقی نگذاشتند، همه را قربانی کردند. دیگر در و دیوارهای این شهر از خون پاک نمی شود.» اما پروانه گفت: «همه چیز موقت است، هرچیزی فقط برای لحظه ای عمر دارد، از عمرش که گذشت فراموش می شود. هیچ چیز نیست که عاقبت به تلی از غبار بدل نشود. پایان چیزها غباری بیش نیست.

پدرم سوال کرد: «پروانه کجاست؟» من گفتم: «امروز ندیدمش، صبح بلند شدم او سر جایش نبود. دیگر هم ندیدمش.» همان شب پدرم در حالی که گریه می کرد همه ی پنجره ها و درها را شکست. همه ی چیزهای زیبا و عتیقه ی خانه را خردوخمیر کرد. برادانم موهایم را گرفتند و به زیرزمین کشاندند. من را روی پله@ها کشیدند و مثل دیوانه ها افتادند به جانم. سال های زیادی خون آن غروب من بر دیوارهای زیرزمین مانده بود؛ خون دست های خسته ام که خواسته بودم با تکیه دادن شان به دیوار تعادل خودم را حفظ کنم؛ خون دندان های زخمی ام که می ریخت میان صندوق ها و روی گونی ها و رخت خواب های کهنه ای که به طوری نامرتب در زیرزمین چیده شده بود. اکنون هر وقت به آن زیرزمین می روم، جیغ های خودم را می شنوم.

من اکنون یک رزمنده ی نامدار برای وطنم هستم، اما این سرزمین از عشق بی فایده و کشته شده درست شده است. من به باور عجیبی رسیده ام، به این باور رسیده ام که در هر جایی عاشقی را آزاد کنم. من در این فکرم که گوشه ای پیدا کنم و مکانی بسازم تا بعضی عاشقان که جایی برای زندگی ندارند با هم آن جا بروند و زندگی کنند.

مقالات مرتبط با کتاب غروب پروانه
سورئالیسم: دنیای دیوانگان
سورئالیسم: دنیای دیوانگان
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب غروب پروانه"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خیلی کتاب بیخودی بوود خیلی آبکی .کجاش دقیقا جادو بود؟

1403/03/10 | توسطدریا - کاربر سایت
0
|

وای از عظمت این رمان، الکی نیست که به بختیار علی میگن، جادوگر مشرق زمین.

1402/04/26 | توسطآسو فیضی - کاربر سایت
8
|

شاهکار شاهکار شاهکار ... در زیبایی این کتاب هیچ حرفی نمیتونم بگم . همین الان تمومش کردم و واقعا هیچی به ذهنم نمی‌رسه برای توصیفش . به عنوان اولین کتابی که از این نویسنده خوندم تاثیر عجیبی رو من گذاشت و بشدت ترغیب شدم باقی آثارش هم بخونم

1400/09/22 | توسطمحمد حسن حیدری زاده
10
|