کتاب «دریاس و جسدها» نوشته جذاب و خواندنی بختیار علی است که به همت نشر"ثالث" توسط مریوان حلبچه ای به فارسی برگردانده شده است. داستان این کتاب در یک شهر اتفاق می افتد. در یک شهری که دقیقا محدوده جغرافیایی آن مشخص نیست. از این حیث این شهر را می توان در هر جای جهان متصور شد. این داستان در اصل داستان مردمی را روایت می کنند که در عصر پیشا انقلاب به سر می برند. آنها در یک وضعیت آستانه ای انتظار یک انقلاب همه جانبه را می کشند. در اصل از دیکتاتوری موجود در شهر خود به ستوه آمده اند و قصد کرده اند آن را برانداز کنند.
داستان با لحنی صمیمیانه روایت می شود و خواننده را مجذوب خود می کند. خواندن این اثر به درک اجتماعی خوانندگان راجع به جهان سوم بخصوص، کمک می کند.
«ژنرال باید مرده باشد، در این که به او شلیک کرده اند و کشته شده، جای هیچ تردیدی نیست، نه دروغ است و نه داستان؛ کسی که کشته شده، خود ژنرال است. اما کی کتاب را برایت گذاشته؟ نمی دانم؛ نمی توانم چیزی بگویم.»
«تا قبل از آمدن به این جا، شما را به عنوان مخالف سرسخت ژنرال می شناختم، از دشمنان حقیقی اش.»
«بله، روزگاری دشمنش بودم، شبی که کتاب را آتش زدم، دوست شدیم. مثل دو دوست آتش بزرگی روشن کردیم و یکی یکی و بسته بسته، کتاب ها را در آن انداختیم. شب عجیبی بود، می خندیدیم و حرف می زدیم و کتاب می سوزاندیم.»
حتما بخونیدش
من علاقه ای ب رمان ندارم و این کتاب تنها کتابی بود ک تا آخر خوندم،،و میتونم بگم هرگز پشیمون نمیشید از خوندنش
جزو کتاب هایی است که قبل از مرگ باید خوانده شود