آخرین انار دنیا، رمانی کردی است که توسط بختیار علی تألیف شده است ، رمان نویس کرد که آثار او در واقع شاهکارهای معاصر کرد است. این رمان همانطور که بسیاری از نویسندگان و منتقدان کردی بر آن ادعا می کنند ، اثر ادبی متفاوتی است که در آن تصاویر شفافی از شرایط معاصر بشر مانند جنگ ، یتیم خانه ، زندگی طبقات مختلف اجتماعی و دشمن شناسی و همچنین بحران هویت انسان معاصر که گرفتار ایدئولوژی است وجود دارد.
این کتاب مانند داستان های پریان ، با جنبه های هزار و یک شبی شروع می شود ، اما به تدریج سخت تر و زمخت تر می شود تا بتواند محتوای جنگ کردستان را در خود بگنجاند.و مرز بین این دو جنبه چنان قابل انعطاف است که بعضی اوقات مخاطب را گیج می کند.فلش بک و فلش فوروارد های متوالی و نیز اینکه سه شخصیت با نام های یکسان در داستان وجود داردهم می تواند مخاطب را گیج و حیرت زده کند و هم بر جذابیت روایت بیفزاید.
با خواندن این رمان مخاطب می تواند دقیقا بفهمد که جای شخصیت دیگری بودن چه حسی دارد، اینکه حس کردن عشق چگونه است ، اینکه ایثار و فداکاری چگونه اتفاق می افتد و اینکه ما چه مخلوقات پیچیده ای هستیم. و افزون بر این ها اینکه چگونه انار( نماد عشق) و نماد های دیگری را که نویسنده در کتاب قرار داده است را گرامی بداریم.
او بدون آن که غرق شود مانند آن که روی قایق نامرئی کوچکی نشسته باشد، روی آب می ماند، چهار زانو روی سیلاب می نشیند و با لبخند به دنیا نگاه می کند، سیلاب، ماشین، خرده ریز، صندلی و انسان های غرق شده را از این طرف و آن طرف محمد دل شیشه می غلتاند، و او به آن ها نگاه می کند، سیلاب پر می شود از اشیای عتیقه شهر، از لاستیک ماشین ها، مجموعه کتاب هایی که هرگز خوانده نشده اند، سینی و سفره های رنگین و حاضر و آماده از وسایل خانه، زن های مغروق با چادرهای سیاهشان و مردانی مرده که هنوز دستشان را روی پول هایشان گذاشته اند تا خیس نشود. آب محمد دل شیشه را همراه آن چیزها می برد.
از دنیا به خشم آمده بودم، از آسمان، از جهان، از هر کس دور و نزدیک که روی این سیاره در امور زندگی دخالت داشت. از هرکس که روی زمین خودش را نماینده ملکوت می دانست، هرکس که سریاس ها را به آن مصیبت ها دچار کرده بود. اما نمی دانستم خشم خودم را متوجه چه کسی کنم. سرم را زیر آب شیر دستشویی گرفتم. سعی کردم خودم را آرام کنم. دیدن آن همه زخم بر تن یک انسان هرکسی را وادار می کرد در بی گناهی خود تردید کند. دیدن آن سالن و راهرو ها و بخش هایی پر از انسان های زخمی، به اندازه ای دردناک بود که تمام موجودات جهان احساس گناه کنند.
احساس کردم آن چه نمی گذارد نجات پیدا کنم جستجوی من برای آزادی است... انسان در دو وضعیت نیازمند هیچ نگهبانی نیست، وقتی آزادی در بیرون از خودش بی معنا می شود و آن دم که در زندان احساس آزادی می کند.
«خدایا باید به کدام سو بروم؟... این سردرگمی و نابینایی من نشانه ی شلختگی این جهان نیست؟... نشانه ی آن نیست که این جهان هم ظلماتی مثل آن بیابان است؟»
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.
یا خدا قیمتارو :))
کتاب جلدش از جایی که تا میخورد پاره بود و به واسطه تکه کوچکی از جلد وصل بود به کتاب؛ جای تأسف داره؟
این کتاب ، یکی از آثاریست که حین خواندن از متن فراتر میرود و ذهن خواننده را جهان خودش غرق میکند ، بسیار زیباست
کدام ترجمه را پیشنهاد میکنید ؟
مریوان حلبچه ای خوب بود،البته ترجمه جناب سنجابی رو مطالعه نکردم
ترجمه مریوان حلبچه ای نسخه اصلی ترجمه کتابه
خیلی قشنگ بود💔
رنجنامهی ملت کرد شاهکاریست عمیق و انسانی. قراره داستان رو کاملاً لو بدم، نگید نگفتم: عهد و پیمانهایی که به قصد و نیت برقراری پیوند برادری بین انسانها در آن زمانهی جنگهای داخلی و برادرکشیها بسته میشود، دوام نمییابد و شکسته میشود. درخت اناری حزنانگیز که بر نوک قلهی کوهی روییده، ساعاتی آرامشی عمیق به پدر و فرزندی سوخته از آتش جنگ و برادرکشیهای ملتی که در مقابل هم قرار گرفته، میبخشد؛ اما انتها مانند ابتداست. جدایی پدر از فرزند و سرگردانی و جستجوی پدر باز هم تکرار میشود. آن درخت انار، تاریکی و تباهی و انسانیت به محاق رفتهی فرزند دوم را میپوشاند و او را مست خویش میکند، اما از قضا فرزند دوم به جنون میرسد و به آن درخت پشت میکند و به ماشینی آدمکش و بیاحساس بدل میشود. فرزند اول هم که آرزوی مرگ زیر آن انار را دارد، موفق نمیشود و ناکام میماند. جایی هم عشق نادیده گرفته میشود و دل کسی میشکند و میمیرد. ... دمت گرم بختیار علی! چه خلق کردهای! دمت گرم!
ایا ارزش خریدن دارد ?
صد در صد👍
نه اصلا
یه داستان خیلی معمولی، شاید اگر صوتی نبود و صدای گوینده به دلم نمینشست اصلا ادامه نمیدادم خوندنش رو اصلا هیچ چیز خوبی در داستان نبود، نه یه روایت ساده بود، نه پیچیدگیهای فکری و روانی داشت، نه تاریخ نه هیچی... اصلا هیچی
کتاب آخرید انار دنیا اثر بختیار علی در لیست 100 رمان فلسفی و ادبی برتر تاریخ قرار گرفته که از نظر بسیاری از منتقدان، با آثار ژوزه ساراماگو که برنده نوبل شدهاند برابری میکند و حتی قویتر پنداشته شده. ولی چون شما خیلی رک آنرا رد میکند من از خوندن این شاهکار امتناع میکنم❤️
این شاهکار حزن و اندوهِ تمامه، ولی فکر میکنم در عین حال امیدبخشه.
پیشنهاد میکنم . عالی بود
بسیار عالی شدیدا توصیه میکنم بخوانید
این کتاب نسبت به سایر اثار بختیار علی معروفتر ولی من غروب پروانه بیشتر دوست داشتم.
داره نوزده سال میشه که از ته دل میخوام دباره غروب پروانه را بخونم ولی واقعا میترسم