1. خانه
  2. /
  3. کتاب مهمیرا

کتاب مهمیرا

نویسنده: امید کوره چی
3.9 از 1 رأی

کتاب مهمیرا

Mahmira
انتشارات: برکه خورشید
ناموجود
24000
معرفی کتاب مهمیرا

مهمیرا داستان زنی است که بعد از شهادت همسر اولش مجددا ازدواج می کند. زمانی که دخترش او را ترک می کند و به آمریکا می رود احساس تنهایی و افسردگی به او دست می دهد. با همسر دومش تفاهم ندارند و به همین دلیل از نظر روحی نیز دچار آسیب می شود. در طول داستان با جنی آشنا می شود و از او برای حل مشکلاتش راهنمایی هایی دریافت می کند. این داستان سبکی سورئالسیتی دارد.

در بخشی از کتاب می خوانیم: سرنوشت هر انسانی با شرایطش آغاز می شود. اما دیده شدن می تواند مثل یک معجزه، انسان را نجات دهد. یک شب سیندرلا بودن به همه عمر ظرف شور بودن و حمال بودن می ارزد. معجزه سیندرلا شدن همان اتفاق ناب دیده شدن است که پایان تمام کابوس های این زندگی است.

درباره امید کوره چی
درباره امید کوره چی
امید کوره چی متولد سال 1361 ، نویسنده و داستان نویس ایرانی می باشد.
قسمت هایی از کتاب مهمیرا

کاش رازم را به او نمی گفتم؛ او نمی داند بخشی از تحرک خیابان شدن یعنی چه! وقتی می گوید «چه چشم انداز زیبایی داری» یعنی اگر به جای من -منی که در چشم اندازم محو شده ام- تندیس برنزی نیمه عریان یکی از الهه های یونان باستان که شیارهای برنزی آن پر شده را هم اینجا می گذاشتند، او می گفت «چه تندیس زیبایی کنار این چشم انداز زیبا داری!» شاید همه زندگی، حقیقتی به نام دیده نشدن باشد؛ درست به مسخرگی شیشه های همین پنجره که هیچ گاه دیده نمی شوند؛ تا کثیف نشوند کسی آن ها را نمی بیند و فکرش را بکن تو برای دیده شدن دست به چه کارهایی که نزده ای! گاهی به خودم می گویم شاید تو هم مثل این شیشه ها، در انتظار نهایی خرد شدن به سر می بری! و تنها راه نجات، شاید این باشد که از مقام مشهود و دیده شدن، به مقام شاهد و بیننده صعود کنی و بعد می توانی تحرک انسانی را ببینی و آن را به هجو بکشی و…

برای چند ثانیه سرمای بیشتری را در خانه احساس کردم که حالا مطمئن بودم این حس نه فقط به خاطر سردی هوای خانه که از روی ترس می باشد. با قدم هایی آهسته به پنجره نزدیک شدم و هنوز پرده را کنار نزده بودم که یک بار دیگر همان نور را در حیاط دیدم اما مشخص بود در انتهای حیاط و نزدیک دیوار است. خدایا نکند همان مجنون و معلوم الحالی که صبح مرا تا سرحد جنون ترسانده بود به واقع توانسته باشد از دیوار بالا آمده و خود را به داخل حیاط برساند؟!

مقالات مرتبط با کتاب مهمیرا
«وحشت» چگونه پس از جنگ جهانی اول تغییر کرد
«وحشت» چگونه پس از جنگ جهانی اول تغییر کرد
ادامه مقاله
جهانی نو با پیوند ژانرهای علمی تخیلی و فانتزی
جهانی نو با پیوند ژانرهای علمی تخیلی و فانتزی

چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟

ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت

زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟

نظر کاربران در مورد "کتاب مهمیرا"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

وحشت ناک😑😑😑

1399/04/03 | توسطکاربر سایت
1
|