کتاب داستان یک روح

Took: A Ghost Story
کد کتاب : 14219
مترجم :
شابک : 978-6004622110
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 190
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 12
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«مری داونینگ هان» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب داستان یک روح اثر مری داونینگ هان

کتاب «داستان یک روح» رمانی نوشته ی «مری داونینگ هان» است که اولین بار در سال 2015 منتشر شد. پسری کلاس هفتمی به نام «دانیل» و خواهر هفت ساله اش، «اریکا»، به خاطر این که پدرشان شغلش را از دست داده، مجبور می شوند از مناطق حاشیه ای «کنتیکت» به مزرعه ای متروک در مناطق روستایی «ویرجینیا» نقل مکان کنند. از جنگل ها و کوه های اطراف این منطقه، بوی خطر به مشام می رسد. وقتی عروسک «اریکا» و سپس خودش به شیوه ای شبیه ناپدید شدن دختری هفت ساله در پنجاه سال پیش، ناپدید می شوند، «دانیل» به شایعات همکلاسی هایش درباره ی زنی مرموز و حیوان از مرگ برگشته اش فکر می کند. آیا او می تواند خواهرش را نجات دهد؟

کتاب داستان یک روح

مری داونینگ هان
مری داونینگ هان(زاده 9 دسامبر 1937) نویسنده آمریکایی رمان های بزرگسالان جوان و یک کتابدار سابق مدرسه است.او به خاطر کتابهایی مانند "قدم بر روی ترک ها" و "بگذار هلن بیاید" شناخته شده است.او اولین کتاب خود را در سال 1979 منتشر کرد و از آن زمان تاکنون بیش از 20 رمان به نگارش درآورده است.جدیدترین رمان او دختر در اتاق در بسته می باش.
نکوداشت های کتاب داستان یک روح
Horror fans will enjoy this creepy tale.
طرفداران داستان های وحشت از این قصه ی دلهره آور لذت خواهند برد.
School Library Journal School Library Journal

A spooky mystery from one of the genre’s virtuosos.
یک داستان معمایی ترسناک اثر یکی از نویسندگان موفق این ژانر.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A compelling work.
اثری هیجان انگیز.
VOYA

قسمت هایی از کتاب داستان یک روح (لذت متن)
پیرزن دختر را می بیند؛ درست همان کسی که لازم دارد. بچه که عروسکی را محکم بغل گرفته، از ماشین پیاده می شود. پیرزن بوی ترس به مشامش می خورد. دختر از این خانه ی تاریک و قدیمی می ترسد. دلش نمی خواهد اینجا زندگی کند.

دوباره روی یک پا می جهد و به همراهش می گوید: «وقت رفتنه پسرجون. ولی هیچ نگران نباش. به زودی می بینیمش. خود خودشه. اون مال ماست.» همین که خانواده وارد خانه ی جدیدش می شود، پیرزن و رفیقش هم در دل تاریکی فرو می روند و راه خانه را پیش می گیرند.

چراغ های ماشین در جاده بالا و پایین می رود. ماشین بزرگی کنار خانه می ایستد. حتی در تاریکی هم هر کسی می تواند ببیند که آنجا چه ویرانه ی زوار در رفته ای است. آماده است تا با وزش اولین تندباد، فرو بریزد.